انسیه عبدپور
چکیده
آیۀ 132 سورۀ طه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى» و كسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش. ما از تو جوياى روزى نيستيم، ما به تو روزى مى دهيم، و فرجام [نيك] براى پرهيزگارى است؛ از جمله آیاتی است که روایات تفسیری اهل بیت، صحابه دیدگاهی متفاوت دربارۀ آن ارائه داده اند.
در مقالۀ حاضر از یک سو دیدگاه مفسران و از سوی دیگر روایات اهل بیت ع، گزارش شده است. سپس با تطبیق دیدگاه های مفسران سنی و شیعه تا حدودی ارزیابی شده است. از رهگذر این بررسی، روشن شد که پیامبر اکرم ص در امر هدایت امت خویش بسیار نگران بودند. براین اساس خداوند با بیان قصۀ حضرت موسی وهارون و سامری به گونه ای پیامبر را آماده رویارویی با مشکلات متفاوت در امر هدایت امت کرده و سپس پیامبر خویش را تسلی خاطر می دهد و او و خانواده اش را به نماز و استقامت برآن، امر می کند. در این مقاله با توجه به سیاق آیات و برخی روایات روشن می شود این آیه در شأن حضرت علی ع است.
واژگان کلیدی: تفسیر تطبیقی، اهل، آیۀ 132، طه، خلافت.
مقدمه
قرآن کریم یگانه کتاب هدایت بشر که توسط پیامبر اکرم برای هدایت همۀ انسان ها نازل شده است. این کتاب ضامن هدایت بشر است. بنابراین بر همه مسلمانان لازم است که با تفکر و تدبر در آیات در جهت کشف این معارف تلاش کنند. یکی از روش هایی که به روشن شدن معارف و غرض الهی کمک می کند؛ کشف غرض اصلی با استفاده از سیاق و فضای نزول آیه است. یکی از سوره هایی که در تفسیر آن سیاق و فضای نزول نقش اساسی ایفا می کند؛ سوره طه است. این سوره بیستمین سوره از جهت ترتیب نزول است، برخی آیات آن در مکه و برخی دیگر در مدینه نازل شده است.
مفسران در رابطه با سوره «طه» غرض های مختلفی بیان کردند. برخی از مفسران به جنبۀ تذکر و پند دادن به مردم از طریق انذار و بیم و تهدید توجه کردند و می گویند آیات تهدید، بر آیات بشارت غلبه دارد. بعلاوه اینکه متضمن دلایل روشنی است که عقول انسان ها را بر پذیرش توحید خدا و اجابت پذیرش دعوت حق ملزم می کند و سپس به این موضوع منتهی می شود که انسان در آینده با اهوال مجرمان مواجه خواهد شد.(طباطبایی/1417/4،119)
در صورتی که در آیات آغازین سوره خداوند، پیامبر را تسلای خاطر می دهد؛ جان شریف خود را در وادار کردن مردم به پذیرش دعوت حق به سختی نیندازد؛ چرا که قران بر این امر نازل نشده است.
تنها ابلاغ آیات الهی بر تو واجب است. اما از آن جایی که پیامبر برای هدایت بشر مبعوث شده است؛ این تسلای خاطر باید معنی دیگر داشته باشد؛ به عبارت دیگر باید دغدغه مهمی در میان باشد که خداوند پیامبر خود را این گونه آرامش خاطر می دهد.
بنابراین خداوند متعال در این سوره، مسائل مختلفی را برای پیامبر بیان می کند تا به گونه ای پیامبر را برای رویارویی با مسائل مختلف آماده کند. لذا بعد از ایجاد آمادگی در آیۀ 132 سوره، پیامبر را امر می کند، اهل خود را به نماز سفارش کند.
در این نوشتار تطبیقی، در صدد هستیم تفسیری جدیدی از این آیه ارائه شود و با توجه به نظر مفسران فریقین روشن شود، دغدغۀ پیامبر که موجب مشقت او شده بود، چیست؟ و منظور از «اهل» و علت سفارش به نماز در آیه چیست؟
جهت تقریر لازم به ذکر است؛ بحث تطبيقی حاضر، توصيف دیدگاه فریقين، از نقل روایات صحابه و تابعين از یک طرف و روایات اهل بيت ازطرف دیگر آغاز می کنيم، سپس به نقل دیدگاه هاای سایر مفسران فریقين می پردازیم، تا ميان این دیدگاه ها مقایسه و داوری انجام گيرد. شایان ذکر است که تقابل روایات صحابه و تابعان با روایت اهل بيت به این معنا نيست که گروه اول متعلق و مختص به اهل سنت است، بلکه این نقل به منظور جست و جو در منابع دست اول و ریشه های دیدگاه های فریقين است و عمل تطبيق باید از ریشه آغاز شود، به نظر می رسد باور به وجود تأویل در روایات اهل بيت به گونه ای است که این روایات را در تعارض با سایر دیدگاه ها نمی بينند و حتی الامکان تلاش می کنند، ميان روایات اهل بيت با سایر دیدگاه های صحيح در تفسير آیات شریفه به نوعی جمع کنند.
برای روشن شدن معنای «اهل» در آیه، نخست به مفهوم شناسی این واژه می پردازیم:
معنای لغوی «اهل»:
ابن منظور می گوید: «اهل» به معنای «اهل الرجل» به معنای «اخص الناس به » همسر و خویشاوندان و كسانى كه با او در يك خانه زندگى می کنند، و به طور مجاز به كسانی که با او نسبی هستند یا دین یا شهر مشترک دارند؛ «اهل بيت» آن مرد گفته می شود و «أَهْل القرآن» به معنای اولیای خدا، کسانی که قرآن را حفظ کردند و به آن عمل کردند و نیز «اهل اسلام» کسی که به اسلام ایمان آورد. و اهل هر پیامبری، امت وی است. «اهل» نیز به معنای «اهل بیت» یعنی کسانی که در خانه سکونت دارند، به کار رفته است.(ابن منظور/1414/11/29/ راغب 1412/196)
قرشی می گوید:« اهل مرد، عشيره و اقرباى اوست. اهل خانه، ساكنان آنست و اهل مذهب، عقيده مندان آن مي باشد »(قرشی،1371/1/135)
از ملاحظه معانی متعددی که برای «اهل الرجل» ذکر کرده اند و مقایسه آن معانی با یکدیگر به نظر می آید که «اخص الناس به» جامع معانی دیگر است و معانی دیگر مانند زوجه، خویشاوندان و هم دین، مصادیقی از آن معنی است و نیز می توان گفت مخصوص ترین مردم به شخص از جهت زندگی با آن شخص، همسر اوست و از جهت قرابت نسبی خویشاوندان او هستند و اگر آن شخص از موقعیت علمی ویژه و ممتازی برخوردار باشد، مخصوص ترین مردم به او از جهت علمی شاگردان او هستند و اگر آن شخص پیامبر باشد به یک اعتبار اخص مردم به او امت و پیروان او هستند و به اعتبار دیگر اخص امت او افرادی از امت او هستند که از نظر علمی و عملی و صفات کمال انسانی از سایر امت به او نزدیک تر باشند.
بر این اساس اهل هر کسی، به اعتبارات مختلف فرق می کند، ممکن است فردی به یک اعتبار اهل شخص باشد و به اعتبار دیگر اهل آن شخص نباشد. به همین منوال زن و فرزند شخصی که پیامبر است از نظر زندگی و قرابت با آن پیامبر اهل او هستند ولی در صورتی که از پیروان او نباشد، از نظر دینی و پیروی، اهل او به شمار نمی آیند.
شاهد این مدعا آن است که برخی از مفسران معروف «لیس اهلک» در آیه « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ»(هود/46) را «لیس من اهل دینک» معنا کرده اند(فخررازی/1420/18/2) و این معنی مبتنی براین است که اهل شخص بودن به اعتبارات مختلف فرق می کند؛ تا بتوان گفت پسر حضرت نوح به لحاظ قرابت، اهل نوح است و از این رو نوح ع گفته است «إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي»(هود/45)ولی به لحاظ دیانت اهل نوح نبوده است و به این لحاظ خداوند فرموده است: « ُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ»، همچنین ذکر معانی مختلف مانند زوجه و عشیره هم دین و هم خانه برای اهل رجل شاهد دیگری بر مدعاست.
جمعی از لغت دانان «اهل» را به معنای «اهل بیت»، ساکنان خانه گفته اند.(فراهیدی/1410 4/89/القاموس المحیط /3/486) راغب در باره «اهل بیت» می گوید: «این واژه دربارۀ خانواده پیامبر به صورت مطلق کار می رود. و به آیۀ تطهیر «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»(احزاب:33) استناد می کند.ابن منظور در بیان معنای «اهل بیت» می گوید: همسران پیامبر و دخترانش و داماد او یعنی حضرت علی ع و برخی دیگر می گویند: مردانی که در شأن آنها آیۀ تطهیر نازل شده است.(ابن منظور /1/253)
از ملاحظۀ کلمات لغت دانان به نظر می رسد، اولین معنای حقیقی «اهل بیت» ساکنان خانه است. لذا جمعی از لغت دانان این معنی را برای آن ذکر کرده اند و این با معنای حقیقی خانه است، نیز مناسب است؛ ولی چون غالب ساکنان خانۀ هر کسی خویشاوندان نزدیک آن شخص هستند، به خویشاوندان نزدیک هر شخصی، هرچند ساکن خانه او نباشد نیز «اهل بیت» آن شخص گفته می شود و چه بسا در اثر کثرت استعمال، این معنا یعنی خویشاوندان نزدیک، نیز برای اهل بیت معنای حقیقی شده باشد.
بنابراین با توجه به معنای «بیت» روشن می شود، برای پیامبر علاوه بر «بیت سکونت»، «بیت نبوت» نیز متصور است و یا به تعبیر دیگر بیت سکونت حضرت، بیت نبوت نیز بوده است و از این رو می توان گفت برای پیامبر علاوه بر اهل بیت سکونت که ازواج و اولاد او هستند و اهل بیت قرابت که خویشاوندان او هستند، اهل بیت نبوت نیز وجود دارد و اهل بیت نبوت یعنی افراد شایستۀ بیت نبوت، کسانی هستند که از نظر علمی و عملی و صفات کمال انسانی در حدی باشند که بتوانند پیام نبوت آن حضرت را صحیح و کامل تلقی نموده و بدون خطا، به دیگران تبلیغ نمایند و در حفظ و تبلیغ آن قائم مقام آن حضرت باشند و معلوم است که همه کس و حتی همۀ ازواج و فرزندان و خویشاوندان آن حضرت نیز در این حد از کمال علمی و عملی نیستند؛ بلکه شناخت چنین افرادی بدون معرفی خود آن حضرت ممکن نیست(بابایی. /49)
از این بیان نتیجه می گیریم که حضرت علی ع از اهل بیت پیامبر به شمار می آیند.
«اهل» از منظر مفسران
مفسران در بیان تفسیر این آیه دیدگاه هاای متفاوتی دارند که نخست نظر صحابه، تابعین و دیگر مفسران و روایات اهل بیت ع را گزارش می دهیم:
الف: صحابه و تابعین
1.ابن عباس: صحابی جلیل القدر پیامبر اکرم، مصداقی برای «اهل» ذکر نکردند و به تفسیر آیه اکتفا کرده می گوید: در سختی ها و شدائد، اهلت را به نماز سفارش کن.(فیروزآبادی،/بی تا /1/298)
2. سعید بن جبیر(م95ق): تفسیر دیگر، از مفسر تابعی، سعید بن جبیر است که می گوید: « وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» منظور این است که قومت را به نماز سفارش کن» (ابن ابی حاتم 1419/7/2442)
این دو تفسیر مجموع نظرات مفسران صحابه و تابعی است؛ اما پیش از قرن پنجم مفسران دربارۀ «اهل» تفسیری ذکر نکردند. اما پس از این قرن مفسران اهل سنت تفاسیر مختلفی از «اهل» مطرح کردند.
در این میان برخی از مفسران متقدم معنای روشنی از «اهل» ذکر نمی کنند و برخی دیگر این واژه را به معنای «اهل خانه»، «اهل دین»، «قوم» و «اهل بیت پیامبر»، مطرح می کنند و برخی مفسران متقدم نیز تفسیری متفاوت با دیگر مفسران ذکر کرده و دیدگاه مفسر دیگر را نقد کردند.
در اینجا نخست به ذکر دیدگاه اهل سنت در این باره می پردازیم:
ب) اهل سنت
1. زمحشری(م538ق)معنای بارزی از «اهل» ارائه نمی دهد تنها به بیان معنای ظاهری «اهل« اکتفا کرده و می گوید:« تو و اهلت به سوی نماز اقبال کن(رک: طبری، 1412/ 16 /170) و در سختی ها از نماز استعانت بگیر و اهتمام به امر روزی نداشته باش ما رزق تو را کفایت می کنیم تنها وظیفه تو اشتغال به امر آخرت است».(زمخشری، 1407 /3، / 100)
اما برخی از مفسران می گویند: مفهموم و منطوق آیه بر چنین معنایی دلالت نمی کند و تفسیری که ارائه می دهند دلالت بر بهره بردن از عقود در کسب است.(قاسمی، 1418/ 7،/168) ولی به نظر می آید که چنین اشکالی به آیه وارد نیست.
2. نخجوانی از مفسران اهل سنت مصداق روشنی از «اهل» بیان نمی کند و می گوید: «امر به نماز یعنی تمام میل و قوای خود را از غیر خدا به خدا معطوف کن تا استعدادهای نهفته و فطری تو تقویت شود. و صبر کن بر سختی های امر تبلیغ و بخاطر ترس خود در این امر کوتاهی نکن. ما رزق تو و دیگران را به اندازه استعداد آنها می دهیم.(نخجوانی/1999/1/2610)
3. ثعلبی نیز «اهل» را به معنای «اهل خانه» بیان می دارد و منظور از امر به نماز، اقامه نماز را در سختی ها و شدائد می داند.(ثعلبی/ 6،/ 267/ رک: نخجوانی/ 2، / 17)
4. سمرقندی و بیضاوی دو مفسر اهل سنت در معنای «اهل» بایکدیگر هم نظر هستند و «اهل» را به معنای «اهل بیت» و «تابعین امت پیامبر» می دانند که در سختی ها مأمورند از نماز کمک بگیرند.
(سمرقندی/ بی تا /2/418 / بیضاوی 1418/ 4، / 44 / رک: سور آبادى، 1380/3، / 154ابن عجيبه/1419/3، / 436)
5. فخر رازی «اهل» را به معنای «اهل دین» مطرح می کند(رک: فخر رازی/1420/ 22 / 115) و بر این باور است که توصیه به نماز در این آیه برای کسانی است که به پیامبر ایمان آوردند و صبر بر نماز، به معنای انجام فعل نماز است.(رک: نیشابوری 1418/ 4، / 848)
6. قشیری نیز منظور از «اهل» را «قوم پیامبر» و «اهل بیت» او بیان می کند.(رک.قشیری/بی تا/ 2، / 489/ /ابن جوزی/ 1422 /3/ 183) و علت سفارش به نماز را در آیه، جلوگیری از فحشا و منکر می داند.(رک. بغدادی1415/3، / 219). ابن عباس مصادیق اهل تقوی را کسانی بر می شمارد که پیامبر را تصدیق و تبعیت کنند و از خدا بترسند و تقوا پیشه کنند.( بغوی/1420/3، / 282)
این مفسر با توجه به اینکه اهل را به معنای «اهل بیت» می داند امر به نماز جهت جلوگیری از فحشا معنا ندارد؛ زیرا اهل بیت به نص قرآن معصوم هستند.
7. نووى جاوى محمد بن عمر نیز «اهل» در آیه را به معنای «اهل دین» مطرح می کند(رك: عاملی 1413/ 425) و به مواظبت نماز، در سختی ها و شداید امر می کند(میبدی/1371/6، / 19).(نووی 1417 /2/ 43)
8. قرطبی از دیگر مفسران اهل سنت می گوید: «اهل» در این آیه، همۀ امت پیامبر مخصوصا اهل بیت او است.(قرطبی1364/11/ 263). این نظر مورد توجه مفسران متقدم نیز قرار گرفته است.(رک: عاملی1413/، 11 / 425/رک: زحیلی/1413/ 16/ 307)(رک: حقی بروسوی/5/ 448/ رک: عاملی / 1413 /2/ 304/دخیل محمد بن علی/1422/ 425)
9. ابن کثیر نیز سخنی پیرامون معنا و مصداق «اهل» ذکر نمی کند و به تفسیری مختصر از آیه اکتفا می کند و می گوید: «سفارش به نماز، برای نجات از عذاب است تا قلوب آن ها به خشیت خدا مجذوب شده و بر اداء نماز مداومت داشته باشند تا ملکۀ صبر که مقدمۀ همۀ عبادات است در قلب آنها ایجاد شود و این نتیجه ای است که عاید فرد نماز گزار می شود.(ا بن كثير 1419/5ص287/. قاسمی/1418/7/ 16.رک: الزحيلي/،1415 /2 / 615)
10. آلوسی معنای وسیع تری برای «اهل» مطرح می کند و می گوید: مراد از «اهل» در آیۀ «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» همسران و دختران و برخی سایر مومنین از بنی هاشم و عبدالمطلب یا پیروان پیامبر و همچنین اهل بیت پیامبر است(. آلوسی/1415/ 16/284 / رک طنطاوی/بی تا/ 9/170)
باتوجه به دیدگاه اهل سنت و تفاسیری که مطرح شد روشن شد اهل به معنای «اهل خانه اهل بیت» و تابعین پیامبر، اهل دین، امت پیامبر مخصوصا اهل بیت اوست. و معنای لغوی مؤید این تفاسیر است.
ج)روایات
در تفسیر آیه روایاتی از اهل بیت ع نقل شده است که دال بر معنای «اهل بیت» است:
1.در تفسیر علی بن ابراهیم قمی از طریق ابوالجارود از امام باقر ع نقل کرده است که دربارۀ آیۀ شریفۀ «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» فرمود: همانا خدای متعال پیامبر را امر کرد که اهل بیتش را اختصاصاً، نه سایر مردم را، به انجام نماز سفارش کند تا مردم بدانند که برای اهل بیت پیامبر نزد خدا منزلت خاصی وجود دارد. که مردم آن منزلت را ندارند؛ زیرا خداوند یک بار به صورت اختصاصی آنها را دعوت به نماز می کند.
پس چون هنگامی که این آیه نازل شد، رسول خدا هر روز هنگام نماز صبح نزد در خانه علی و فاطمه: می آمد و می گفت «السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته» علی ع و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام می گفتند: «و علیک السلام یا رسول الله و رحمه الله و برکاته» سپس رسول خدا دو ستون در را می گرفت و می گفت: نماز، خدا شما را رحمت کند. همانا خدا اراده کرده است که رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور کند. پیامبر این کار را پیوسته هر روز تا زمانی که از دنیا رحلت کرد انجام می داد و ابوحمراء خادم پیامبر گفت که من شاهد بودم که پیامبر این کار را انجام میداد(القمي1367/ 2 / 67)
2. از حضرت صادق ع روايت شده پيامبر اكرم پس از نزول «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» هر روز صبح به در خانه فاطمه و علي ع می رفت و ميفرمود: موقع نماز است اين كار را پيوسته انجام ميداد.(رک.مجلسی/م1111/ 2/25)
3. حضرت رضا ع در مجلس مأمون- كه گروهى از علماى عراقى و خراسانى در آن گرد آمده بودند- حاضر شد، مأمون پرسيد: مرا از معنى اين آيه آگاه سازيد: « وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها»(طه132)
«و خاندان خويش را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش »، پس خداوند ما را بدين ويژگى مخصوص داشت آن زمان كه فرمان به نماز را توأم با او داده، سپس از ساير امّت ممتاز ساخته، و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم پس از نزول اين آيه تا نه ماه هر روز در اوقات هر نماز به درب خانه على و فاطمه س آمده و پنج بار مى فرمود: «نماز! خدا شما را رحمت كند»، و خداوند هيچ يك از اولاد پيامبران را به چنين كرامتى- كه ما را بدان اكرام داشته و در ميان خاندانش ممتاز نموده- گرامى نداشته است، اين فرقى میان امت و آل پیامبر است.(حرانی م1404،/ 449)
4. در شواهد التنزیل نقل شده از که ابن سعید خدری از پیامبر نقل می کند بعد از نزول این آیه، هنگام وقت نماز 8 ماه به در خانه علی ع می آمد و می فرمود «الصلاه » خدا شما را رحمت کند سپس آیه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» تلاوت فرمودند.(حسکانی، م490/2/134/ رک: سیوطی 1404/4، / 31)
در این بخش از روایات کلمۀ «اهلی» در آیۀ شریفه به خاندان خاص پیامبر شامل حضرت زهرا و حسنین ع تفسیر شده و سایر افراد خانواده رسول خدا که از نظر لغوی می تواند مشمول کلمۀ «اهل» قرار گیرد، نادیده گرفته است.
مبنای ادبی این تفسیر انحصاری در نظر گرفتن سیاق سوره است. یعنی در این دسته از روایات، امام ع با تأیید مبنای وحدت غرض اصلی و وحدت کل آیات سوره، کلمۀ «اهل» در این آیۀ شریفه را با توجه به کلمۀ «اهل» در آیۀ « وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِی»(طه/29) به این معنای خاص تفسیر کرده است به هر روی این تفسیر به طور روشن دلیل دیگری در روایات اهل بیت بر پیوستگی همۀ آیات سورۀ طه است در حالی که در هیچ یک از تفاسیر مفسران به این پیوستگی کل آیات سوره توجه نشده است.
د) مفسران شیعه
با توجه به روایاتی که در منابع روایی شیعی و برخی از منابع تفسیری اهل سنت آمده است، غالب مفسران شیعه بر این باور هستند؛ منظور از «اهل» در آیه «اهل بیت پیامبر اکرم» است. حال به گزارش این دیدگاه ها می پردازیم:
- علی بن ابراهیم در تفسیر قمی در این باره می گوید: وقتی این آیه نازل شد پیامبر اکرم هر روز هنگام نماز صبح به مقابل درب خانه حضرت زهرا می آمد و بر اهل خانه سلام می کرد و می فرمود «الصلاه یرحمکم الله» و این آیه را تلاوت می کردند: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»(حزاب33) و پیوسته این کار را در زمان حیاتشان انجام میدادند.
بنابراین خداوند در این آیه به پیامبر امر می کند؛ به طور خاص اهلش را به نماز امر کند، برای اینکه مردم بدانند اهل بیت پیغمبر نزد خدا دارای منزلت خاصی هستند.(قمی /2/67)
2.شیخ طوسی در تبیان «اهل» را به معنای «اهل دین» و «اهل بیت» پیامبر ذکر می کند و می گوید: « ای پیامبر اهل بیت خود را به نماز امر کن» «وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» و در مقابل محارم الهی از نماز کمک بگیر «طوسی/بی تا/ 7/ 225»
3. طبرسی در جوامع الجامع «اهل» را به معنای «اهل بیت» ذکر می کنند و به صبر بر انجام فعل نماز در سختی ها توصیه می کنند. (طبرسی / 1377/2/ 445 /رک همان 1372/7/ 6)
4.ابوالفتوح رازی نیز در معنای «اهل»، علاوه بر ذکر اهل بیت، معنای قوم و امت و زیر دستان را نیز مطرح می کند و در تفسیر آیه می گوید: ای پیامبر اهل بیت و زیردستان، قوم و امتت را به نماز فرمان بده. و بر اقامه و اوقات نماز صبر کن. (ابوالفتوح زاری،1408/13/ 200)
کاشفی نیز در تفسیر مواهب علیه بر این باور است که «اهل» به معنای «اهل بیت» پیامبر است. (کاشفی1367/ 702)
5. مقدس اردبیلی نیز نظر مرحوم طبرسی را تأیید می کند و منظور از «اهل» را «اهل بیت» پیامبر می دادند که مأمور به اقامه نماز و کمک جستن از نماز در سختی ها شدند.(مقدس اردبیلی، بی تا، القرآن، / 51)
6. مرحوم کاشانی در زبده التفاسیر در ضمن تأیید قول مفسرانی که قائل به معنای «اهل بیت» در واژۀ «اهل» هستند به روایاتی در تأیید نزول این آیه در مورد اهل بیت نیز اشاره می کند:
1- امام باقر ع می فرمایند: خداوند به پیامبرش امر کرد که به طور خاص اهل بیت خود را به نماز سفارش کن تا اینکه مردم بدانند اهل بیت نزد خدا دارای منزلت خاصی هستند. و مردم را به صورت عام به نماز دعوت کن و سپس این آیه را تلاوت فرمود.
2- وقتی این آیه نازل شد پیامبر اکرم هنگام نماز به درب خانۀ حضرت زهرا و حضرت علی ع می آمد و آن ها را دعوت به نماز می کرد و این آیه را تلاوت می فرمود:« إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» يعنى جز اين نيست كه خدا اراده كرده: رجس يعنى پليدى و آلودگى به گناه را از شما كه اهلبيت من هستيد برطرف نمايد. و شما را به طرز مخصوص و نيكوئى از ارتكاب به گناه پاك و پاكيزه كند.
حضرت امام محمّد باقر ع در اين باره مى فرمايد: خداى سبحان پيامبر اسلام را بدين لحاظ مأمور كرد، فقط خاندان خود را به نماز مأمور كند تا مردم بدانند خاندان آن بزرگوار نزد خدا داراى مقام و منزلتى هستند كه ديگر مردمان نيستند. لذا از طرفى: خاندان پيامبر را با عموم مردم بخواندن نماز مأمور فرموده، و از سوى ديگر ايشان را در اينجا به نحو خصوصى به خواندن نماز موظف فرموده است.(کاشانی،1423/ 4/294)
بنابراين مراد از «اهل» اهل بيت معصوم آن سرورند؛ چنانكه صدوق در عيون اخبار الرضا از آن حضرت روایت کرده است؛ حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بعد از نزول اين آيه، نه ماه، هر روز وقت هر نمازى، پنج مرتبه به در خانه على و فاطمه س می آمد و مى فرمود: نماز، خدا شما را رحمت کند، و هيچكس از ذريه انبياء را به مثل اين كرامتى كه مخصوص ما اهلبیت گردانيد، گرامی نداشته است.(حسينى شاه عبدالعظيمی 1363/8/351/ رک: فیض کاشانی 1415/3 / 328 / مغنیه، 1424/5/ 256)
اين احاديث دليل ظاهر و حجت روشن است بر اينكه مراد از «اهل» در اين آيه، اهل بيت و ذريۀ آن حضرت است، نه اهل دين و ملت او.، ولى از آنجا كه اين سوره در مكه نازل شده در آن زمان مصداق «اهل»، خديجه و على ع بود، از طرفی ممكن است بعضى ديگر از نزديكان پيامبر ص را نيز شامل شود، ولى با گذشت زمان دامنۀ خاندان پيامبر گسترده شد.(قرشی/ 1377/6/473/مکارم1374/ 13/ 343/ نجفی خمینی/1398/12/ 151).
7. مرحوم فیضی همسو با نظر برخی از مفسران اهل سنت مصداق «اهل» در آیه را پیروان، همسران و اولاد پیامبر مطرح می کند.(فیضی،1417/3/458)
8. علامه طباطبایی با توجه به سیاق آیه با سایر آیات سوره، می گوید: مراد از «اهل»، خديجه همسر پیامبر و على ع است؛ چون على ع اهل خانۀ آن حضرت بود. و با توجه به انطباق آیه با زمان نزول، قول مفسرانی که معتقدند منظور از «اهل»، همسران، دختران،، پيروان از امت پیامبر و خويشاوندان از بنی هاشم و بنى مطلب است؛ مردود می شمارد.(طباطبایی/ 14/ 338/ رک: ابن سیرین، منتخب الكلام في تفسير الأحلام/ 1 / 429)
با اندکی تأمل در مجموع نظرات مفسران و سیاق آیات بنظر می رسد نظر علامه جامع تر است. زیرا علامه معنای دقیق تری از «اهل» بیان کرده است.
اما با توجه به سیاق مجموع آیات چنین به دست می آید که پیامبر اکرم در خصوص مسأله ای بسیار مهم مربوط به هدایت قوم خود بی اندازه خود را به سختی و مشقت انداخته بود و تحمل این همه رنج و مشقت از سر دلسوزی و محبت و تمایل شدید به هدایت قوم بود تا هم مشرکان را به جرگۀ ایمان به خدا وارد کنند و هم مؤمنان را زیر فشار طاقت فرسای مشرکان در جرگۀ ایمان نگه دارد. آن همه تلاش جانکاه رسول خدا در راه تبلیغ دین آشکارا در معرض نگاه قوم بود تا آنجا که زمینه ساز نزول سورۀ طه گشت.
همچنین از آیه 132 این سوره استظهار می شود که آنچه پیامبر را به رنج می انداخت و آزرده خاطر کرده بود با خانوادۀ آن حضرت در ارتباط بود است: « وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى…». در این سوره با بیان اینکه پیامبر در تبلیغ رسالتش جز تذکر و پند و یادآوری به کسانی که اهل خشیت اند مسؤلیتی ندارد؛ پیامبر را تسلی داده و به آرامش دعوت می کند: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى» به روشنی دلالت دارد، با توجه به وضعیت جامعه و چالش های پیش رو، مسأله ای که قلب پیامبر را به خود مشغول کرده و به مشقت جانکاه انداخته بود، اقدامی اجتماعی و اهتمام بی اندازه در تبلیغ وحی و هدایت مردم بوده است.
این اقدام اجتماعی مهم همان؛ مسئلۀ خلافت و جانشینی بود؛ چرا که این امر بسیار مهم، سرنوشت زحمات پیامبر را مشخص می کرد. لذا سیاق آیات نازل شده در این سوره نشان می دهد، خداوند جریان برخورد حضرت موسی و فرعون و قبل از آن درخواست یاری کننده در این راه و از سویی منحرف شدن قوم موسی در زمان فترت حضور آن حضرت، به گونه ای شرح اتفاقاتی است که برای پیامبر نیز رخ خواهد داد.
براین اساس قلب مطهر پیامبر به شدت در نگرانی بود و خداوند جهت آرامش قلب حضرت او را به نماز و صبر امر کرد. از سویی خداوند قصۀ سامری را برای پیامبر بیان می کند تا برای او روشن شود کسی که در جایگاه برادر پیامبر وزیر و شریک در امر تبلیغ رسالت و دین حضرت است و در غیاب پیامبر جانشین وی در میان امت است، توسط کسی که نقش سامری بر ای امت دارد؛ از نقش آفرینی برای قوم باز مانده و از خلافت و حکومت کنار زده می شود و او نیز باید با تأسی به هارون برادر و جانشین موسی به منظور حفظ وحدت امت اسلام و عدم تفرقه میان مؤمنان از هرگونه اقدامی برای جلوگیری از گمراهی مردم و بدعت هایی که سامری به نام دین بر مردم عرضه می کند؛ سکوت کند و خدای تعالی نیز بنا به مصالحی تا زمانی مقرر و معین به آنان مهلت تاخت و تاز و میدان داری می دهد.
موضوع «وزارت» نیز به نوعی با موضوع «حکومت» مرتبط است. زیرا هارون خلیفه و جانشین حضرت موسی بوده و مسئولیت رهبری و راهنمایی مردم را بر عهده داشت. اما ساختن گوساله و گمراه کردن بنی اسرائیل توسط سامری و سکوت هارون در غیاب حضرت موسی ع جانشین وی بود و سکوت وی در مقابل انحراف به خاطر ترس از تفرقه در میان بنی اسرائیل، حاکمیت پیامبر بر جامعۀ اسلامی و استمرار این حاکمیت برای بعد از زمان رسول خدا از طرف وزیر پیامبر، آشکارا و به روشنی می تواند موضوع اصلی و غرض محوری سورۀ طه باشد.
نتیجهگیری
بنابراین با توجه به سیاق آیات سورۀ طه در آیۀ 132 خداوند به پیامبر امر می کند تا اهل خود را به نماز دعوت کند؛ گرچه معنای مشهور در اهل، خانواده شامل زن و فرزندان است اما در این آیه به قرینۀ سیاق سوره به طور خاص برادر پیامبر(چون پیامبر، برادر حقیقی نداشته است کسی که در حکم برادر آن حضرت است)می باشد. بنابراین پیامبر در این آیۀ شریفه مأمور شدند تا برادرش را که به تقدیر الهی از خلافت و رهبری امت باز خواهد ماند به نماز و استقامت بر آن سفارش کند تا بدین وسیله بتواند حمل این بار سنگین صبر و سکوت و عدم اقدام برای به چنگ آوردن منصب از دست رفته را بر خود هموار سازد.
فهرست منابع
1. ابن ابی حاتم عبدالرحمن بن محمد(1419)، تفسیر القران العظیم، عربستان سعودى: مكتبة نزار مصطفى الباز.
2. ابن جزى غرناطى محمد بن احمد(1416)، التسهيل لعلوم التنزيل، بيروت: شركت دار الارقم بن ابى الارقم.
3. ابن عطيه اندلسى، عبدالحق بن غالب(1422)، الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، بيروت: دارالكتب العلميه.
4. ابن جوزى، ابوالفرج عبدالرحمن بن على(1422)، زاد المسير في علم التفسير، بيروت: دار الكتاب العربي.
5. ابن عجيبه، احمد بن محمد (بی تا)، البحر المديد في تفسير القرآن المجيد، قاهره: دكتر حسن عباس زكى.
6. ابن كثير دمشقى اسماعيل بن عمر(1419)، تفسير القرآن العظيم، بيروت: دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى بيضون.
7. ابن منظور، محمد بن مکرم(1414)، لسان العرب، بیروت: دار الصادر.
8. ابوالفتوح رازى حسين بن علی(1408)، روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، مشهد: بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.
9.ابن سيرين(1419)، منتخب الكلام في تفسير الأحلام، بيروت: دار النشر – دار الفكر.
10. ابوبكر، عتيق بن محمد(1380)، تفسير سور آبادى، تهران: فرهنگ نشر نو.
11.آلوسى، سيد محمود(1415)، روح المعانی، بيروت: دارالكتب العلميه.
12.بابایی، علی اکبر(1390)، پرسمان عصمت، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
13.بغدادى، علاء الدين على بن محمد(1415)، لباب التأويل في معاني التنزيل، بيروت: دار الكتب العلمية.
14.بغوى، حسين بن مسعود(1420)، معالم التنزيل في تفسير القرآن، بيروت: داراحياء التراث العربى.
15. بیضاوی، عبدالله بن عمر(1418)، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بيروت: دار احياء التراث العربى.
16.ثعلبى، نيشابورى ابو اسحاق احمد بن ابراهيم، الكشف و البيان عن تفسير القرآن، دار إحياء التراث العربي.
17.حرانی، ابن شعبه(1404)، تحف العقول عن الرسول، قم:جامعه مدرسین.
18.حسکانی، عبيد الله بن احمد(1411)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى.
19. حسينى شاه عبدالعظيمى، حسين بن احمد(1363)، اثنا عشری،،تهران: انتشارات ميقات.
20.حقى بروسوى، اسماعيل(بی تا)، تفسير روح البيان، بيروت: دارالفكر.
21.دخیل، محمد بن علی(1422)، الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، بيروت: دار التعارف للمطبوعات.
22.راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412)، مفردات راغب، دمشق: دارالعلم الدار الشامية.
23.رازی، فخر الدين محمد بن عمر التميمي(1421)، التفسير الكبير، ج18، بيروت: دار الكتب العلمية.
24.رشيدالدين ميبدى، احمد بن ابى سعد(1371)، كشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران: انتشارات امير كبير.
25.زحيلى، وهبة بن مصطفی(1415)، تفسير الوسيط، دمشق: دار الفكر.
26.___________ (1418)، التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، دمشق: دار الفكر المعاصر.
27.زمخشری، محمود(1407)، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، بيروت: دار الكتاب العربي.
28.سمرقندى، نصربن محمد بن احمد(بی تا)، بحرالعلوم، بی جا.
29.سيوطى، جلال الدين(1404)، الدر المنثور في تفسير المأثور، قم: كتابخانه آية الله مرعشى نجفى.
30.طبرسی، فضل بن حسن(1372)، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
31.___________(1377)، تفسير جوامع الجامع، انتشارات دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم.
32. طبری؛ محمد بن جرير بن يزيد بن خالد(1405)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، بيروت: دار الفكر.
33. طنطاوى سيد محمد(بی تا)، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، بی جا.
34.طوسى محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، بيروت: دار احياء التراث العربى.
35.طباطبایی، محمد حسین(1417)، المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم.
36.عاملی محمد بن حسین(1413)، الوجيز في تفسير القرآن العزيز، قم: دار القرآن الكريم.
37.فراهیدی خلیل بن احمد(1410)، العین، قم: انتشارات هجرت.
38. فيروز آبادي، محمد بن یعقوب، تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، لبنان: دار الكتب العلمية.
39.____________، القاموس المحیط، بيروت:دار النشر- مؤسسة الرسالة.
40.فيض كاشانى، ملا محسن(1415)، تفسير الصافي، تهران: انتشارات الصدر.
41.فيضى دكنى، ابوالفضل(1417)، سواطع الإلهام في تفسير القرآن، قم: دارالمنار.
42.قاسمى، محمد جمال الدين(1418)، محاسن التأويل، بيروت: دار الكتب العلميه.
43.قرشى، سيد على اكبر(1377)، تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنياد بعثت.
44.قرطبى، محمد بن احمد(1364)، الجامع لأحكام القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
45.قشيرى، عبدالكريم بن هوازن، لطايف الإشارات، مصر: الهيئة المصرية العامه للكتاب.
46.قمى، على بن ابراهيم(1367)، تفسیر قمی، قم: دار الكتاب.
47. كاشانى ملا فتح الله(1423)، زبدة التفاسير، قم: بنياد معارف اسلامى.
48.كاشفى سبزوارى، حسين بن علی(1369)، مواهب علية، تهران: سازمان چاپ وانتشارات اقبال.
49.مغنيه محمد جواد(1424)، تفسير الكاشف، تهران: دار الكتب الإسلامية.
50.مقدس اردبيلى، احمد بن محمد، زبدة البيان في أحكام القرآن، تهران: كتابفروشى مرتضوی.
51.مکارم شیرازی، ناصر(1374)، تفسير نمونه، تهران: دار الكتب الإسلامية.
52.نجفى خمينى، محمد جواد(1398)، تفسير آسان، تهران: انتشارات اسلاميه.
53. نخجوانى، نعمت الله بن محمود، الفواتح الإلهية و المفاتح الغيبية، مصر: دار ركابى.
54.نووى جاوى، محمد بن عمر(1417)، مراح لبيد لكشف معنى القرآن المجيد، بیروت: دار الكتب العلميه.
55.نيشابورى، نظام الدين حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیجا: دار الكتب العلميه.