نام نویسنده : فریده پیشوایی
سطح تحصیلی : 4
رشته تحصیلی : تفسیر تطبیقی
استاد راهنما : سیدمحمود طیب حسینی
استاد مشاور : محمد(خداخواست) عربصالحی
تاریخ دفاع : 1400/3/6
رتبه کسب شده : عطا رتبه علمی -پژوهشی به رساله و کسب رتبه شایسته تقدیر در بیست و چهارمین همایش کتاب سال حوزه کسب رتبه برتر در چهارمین رویداد ملی کتاب سال بانوان در بخش مقالات (مقاله مستخرج از رساله)
چکیده رساله : موضوع این رساله نقد آراء امین خولی نواندیش معاصر مصری در تفسیر ادبی است. خولی در مقالهای به شکل تقریباً خنثی، دیدگاه خود را در تفسیر ادبی بیان کرد، سپس به صورت پراکنده و ناقص، مباحثی قرآنی را در اجرای نظریهاش ارائه داد و شاگردانش بهویژه بنتالشاطی، نظریه وی را پیاده کردند. مسأله اصلی این رساله، تحلیل و نقد مبانی و روش خولی در نظریه تفسیر ادبی معاصر است که در چهار فصل، سامان یافته است. این رساله از نوع کیفی و به روش اسنادی مبتنی بر آثار مکتوب خولی اعم از آثار قلمی، شفاهی و تألیفات شاگردانش ازجمله تفسیر بیانی بنتالشاطی، با رویکرد تحلیلی- انتقادی است و هدف آن، این است که آراء تفسیری خولی را از طريق استدلال قياسي و استقرائي، تشخيص، تفاوت و تمايز و مقايسه که به کمک قدرت تعقل و منطق صورت میگیرد، نقد کند؛ بهویژه آنکه تفسیر ادبی موردنظر خولی، هویت متمایز از تفاسیر ادبی رایج داشته و معادل تفسیر فرهنگی است. یافتههای این رساله در فصل نقد مبانی نظریه خولی، نشان میدهد وی به دلیل اشکالات مکتب تفسیری اهل سنت، ضمن مرجعیتدادن و اصالتبخشی به قرآن در برابـر قواعـد نحـوی و بلاغـی، با تفسیر موضوعی، قصد اثبات توانمندی قرآن در رفع مشکلات امروزی و تطابق فهم ادبی قرآن با نیازهای روز جامعه را داشته که نقطه قوت مبنایی نظریه است. از سوی دیگر خولی تحت تأثیر بنیانهای فکری نواعتزالی، قرآن را متني ادبي تلقي کرده و ضمن نفی تمام روشهای تفسیری، توصیه میکند قرآن تنها با درنظرگرفتن عقل و ضوابط فهم متن ادبی، همانند متون ادبی انسانی، با تكيه بر فرهنگ زمان نزول و ذوق ادبی عربی، بدون درنظرگرفتن هیچ ملاحظه دینی، بهمثابه هنریترین متن ادبی تفسير شود. مهمترین اشکال مبنای خولی در ارتباط با مخاطب، نسبیدانستن فهمها از قرآن است. همچنین اشکال خولی در سیطرهدادن به عقل و استغناء از روایات تفسیری، تکیه به عقلِ مستقل از وحی است، ضمن اینکه فهم بخشی از معارف قرآن، از عهده عقل بشر خارج است. چگونگی استنباط گزارههای فقهی از قرآن هم با الگوی فهم ادبی مطرح در نظریه تفسیری خولی روشن نیست. پیگیری مبانی خولی در بخش مبانی ناظر به زبان قرآن، قرآن را در حد یک متن ادبیِ انسانی تنزل داده، واقعنمابودن قرآن را سلب و زمینه تاریخمندی مفاهیم آن را فراهم میسازد. این نگاه به قرآن، ضمن آنکه با اشکالاتی نظیر فقدان تعریف جامع از متن یا اثر ادبی مواجه است، متأثر از مطالعات عهدینی است. همچنین تأکید کمسابقه خولی بر عربیبودن قرآن، موجب انحصار فهم قرآن به عربزبانان میشود، افزون بر آنکه زبان و ادبیات عرب در فهم معارف قرآن ناکافی است. یافتههای این رساله در فصل نقد روش تفسیر ادبی در نظریه خولی نشان میدهد نقد علمیِ دیدگاههای مفسران، نوآوری در معانی واژگان، مرجعیت قرآن در تفسیر واژگان و اِعمال قواعد نحوی و بلاغی، عدم ورود به جزئیات و بهرهگیری از تحلیلهای جامعهشناختی و روانشناختی جهت نزدیکشدن به فهم مخاطبان اولیه نقاط قوت این نظریهاند، ضمن آنکه بسندهکردن بر ظاهر آیات و انصراف از معانی باطنی و تأویل، از چالشهای جدی روش خولی در تفسیر ادبی بود.
واژگان کلیدی : تفسیر ادبی معاصر، نقد آراء خولی، مبانی تفسیر ادبی، روش تفسیر ادبی، کاستیهای تفسیر ادبی.