جمعه 31 فروردين 1403  
(مهار تورم، رشد تولید)
کلاس های فرهنگی
چهارشنبه 23 ارديبهشت 1394 گروه های سلفی و رابطه وهابیت و سلفیه

با حضور حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای علیزاده موسوی(زید عزه)
دبیر اجرایی کنگره خطر جریان های تکفیری
اگر نگاهی به درون اسلام کنیم جریان‌های داخلی مانند غده سرطانی است که تمام سلولها را آلوده می‌کند. این غده بسیار بدتر از ویروس خارجی است چرا که بدن را یکباره تخریب می‌کند.
در حوزه داخلی شاهد مثلث شوم هستیم که ضلع اول آن قادیانه در شبه قاره هند است که غلام احمد قادیانی آن را رهبری می کرد و ادعای مسیح بودن داشت بعد ادعای مهدویت کرد و سپس پا را فراتر نهاده و ادعای خاتمیت نمود؛ او در سال 1947 با جدا شدن پاکستان از هند به انگلستان مهاجرت کرد و امروز با تبلیغات وسیع توانسته پیروان زیادی برای خود دست و پا کند و مانند یک غده سرطانی در تمام پاکستان ریشه بدواند؛
ضلع دوم این مثلث بهائیت در ایران است که ادعای جهانی بودن دارد و توانسته خود را در کنار دیگر ادیان جهان مطرح کند و کسانی را در دهلی و کانادا و امریکا و دیگر مناطق جذب خود کند.
ضلع سوم وهابیت است که با دو جریان دیگر متفاوت است و راه را برای تعامل دشوار می‌کند. دو ضلع اول واضح البطلان هستند اما وهابیت این‌گونه نیست. ویژگی دیگر وهابیت دست به شمشیر بودن آن است به طوری که همه شیعیان و پیروان دیگر فرق اسلامی را کافر و مباح‌الدم می‌داند.
در کتاب وهابیگری آمده که از سال 1353تا امروز 450 هزار نفر را کشته اند که همه مسلمان بوده اند و محمد بن عبدالوهاب در کتابش مشرکان زمان را همین شیعیان معرفی می کند.
ویژگی دیگر وهابیت که معضل بزرگی است در دست داشتن حرمین شریفین است که در ایام حج مسلمانان بیش از 57 کشور اسلامی برای زیارت به آنجا می روند. نکته قابل ذکر دیگر آن است که رهبران وهابیت به شدت نزدیک به استعمار بوده و هیچ زمانی را در تاریخ آنها نمی توان یافت که شخص استعمارگری در آن نباشد. فردی به نام کلیین ویلیام شکسپیر در زمان عبدالعزیز و شخص دیگری به نام سنت جان فیلبی که سی سال در کنار عبدالعزیز بود و مهم ترین تاریخ وهابیت به نام تاریخ نجد چاپ شده است و اسمش را شیخ عبدالله فیلبی گذاشتند که امام جمعه مسجد الحرام هم شد.
در تحولات اخیری که در مقابل انقلاب های مردمی صورت گرفته در جهان عرب اتفاق افتاد و به عنوان یک ضد حمله علیه مردم انقلابی کشورهای اسلامی عمل کرد، ردپای وهابیت به وضوح قابل مشاهده است؛ به عنوان مثال بن علی پس از فرار از تونس به عربستان پناهنده می شود، همینطور عبدالله صالح بعد از آنکه توان مقابله با انقلابیون یمن را از دست می دهد به ریاض می رود. حتی تا آنجا پیش می رود که عربستان به طور مستقیم در بحرین مداخله نظامی نموده و با وارد کردن نیرو و مهمات و ادوات جنگی در مقابل انقلابیون بحرین صف آرایی می کند؛ یا در مسئله انقلاب مصر مفتی های وهابی سعودی با صدور فتاوایی مخالفت و قیام علیه حکومت حسنی مبارک را حرام اعلام می کنند.
چرا آمریکا حامی عربستان است؟
هیچ مذهبی مثل وهابیت و عربستان نمی تواند منافع آمریکا را حفظ کند. همچنین قرائتی که وهابیت از اسلام ارائه می کند به تحلیل مسلمین منجر می شود.
وهابیت با جریان سلفیه چه ارتباطی دارند؟
رابطه بین این دو عام و خاص مطلق است. سلفیه دارای یک معنای عام است که یکی از مهمترین مصادیق آن وهابیت است.
سلف در لغت به معنای گذشته است. این گروه چون تقرب به پیامبر دارند محترم است اما وقتی این مفهوم دچار انحراف می شود مسلمانان را به اسلام بلا مذهب تبدیل می کند.
 اگر سلفیه را از حیث موضوع تقسیم کنیم به تکفیری، جهادی و سیاسی تقسیم می شود و اگر از حیث خاستگاه تقسیم شود به نجد(وهابیت و تکفیری  ها) ، مصر(جهادی) و تبلیغی و سیاسی(شبه قاره هند) تقسیم می شود.
وی سلفیه هند را این گونه توصیف کرد: شاه ولی الله دهلوی معاصر با محمد بن عبد الوهاب بوده است. اختلاف عبدالوهاب با دهلوی در این است که عبدالوهاب احیاء در اعتقادات و ارائه تعریف جدید از توحید و همچنین ایمان و کفر را قائل بود ولی شاه ولی الله رویکرد حدیثی داشت و می گفت اگر بخواهیم سنت پیامبر را احیاء کنیم باید احادیث را احیاء کنیم و قائل به تجمیع و وحدت بود؛ این دیدگاه معتدل تر از عبدالوهاب است.
زبان او فارسی بود و ضمنا اشعار فارسی بسیاری نیز سروده است اما در عین حال مخالف شیعه بوده و رویکرد ضد شیعی او به قدری بود که کتاب ( ازاله الخفا عن خلافه الخلفا ) را در رد اعتقادات شیعه نوشت.
 بعد از مرگ شاه ولی الله فرزندش شاه عبدالعزیز دهلوی اندیشه پدر را به اندیشه سیاسی تبدیل کرد و چون هند توسط قوای انگلیس اشغال شده بود هند را دارالحرب اعلام کرد و جنبش مجاهدین را به راه انداخت. عبدالعزیز کتابی به نام (تحفه اثنی عشریه) را در رد شیعه و مخالفت با آن تالیف کرد که البته از سوی علمای شیعه در مقابل آن 15 کتاب به رشته تحریر در آمد که مهم ترین آنها کتاب شریف (عبقات الانوار) نوشته میر حامد حسین هندی است.
 در قرن 18 در منطقه دیوبند مکتبی پایه گذاری شد. این مکتب با تأسیس مدرسه ای توسط علمای پیرو دهلوی شکل گرفت و از نظر عقاید زیاد مخالف با شیعه نبود.
سه شاخه اصلی دیوبند متشکل از1- معتدل، 2- افراطی؛ که پدر معنوی طالبان هستند و 3- گروههای تروریستی افراطی تر، مانند سپاه صحابه، جیش محمد و لشکر طیبه که پاداش قتل سه شیعه را بهشت می دانند.
بحران های پاکستان وارد کشور ما از جمله سیستان و بلوچستان شده و اکنون وظیفه خواهران طلبه است که با تبلیغ میان مادران و زنان آن ها را هوشیار کرده تا مبتلا به گروه های تکفیری نگردند.
وهابیت مکتب دیوبند را قبول ندارد و آن ها را اولیاء شیطان می داند.
یکی دانستن سلفیه تکفیری و سلفیه جهادی اشباه بزرگی بود که در آخر منجر به یکی شدن آن دو شد و این مشکل عظیم بوجود آمد.
سلفیه تکفیری در عربستان قائل به توحید در عبادت بود و حال آن که سلفیه جهادی در مصر توحید در حاکمیت را قائل بودند.
در نگاه وهابیت جهاد با مسلمانان اعم از حنفی، مالکی، شافعی و شیعه است ولی در سلفیه جهادی مصر جهاد با حاکمیت است نه فرق و مذاهب.
برای آشنایی با دیدگاهها و اندیشه های این گروه می توان کتب سید قطب از جمله تفسیر ایشان به نام فی ظلال القرآن و معالم الطریق و منشور جهادی این ها در کتاب الفریضه الغائبه آمده است.
مصادیق ریز سلفیه امروز در کجاست؟
در قاره آفریقا مهمترین جریانهای تکفیری در کشورهای تونس انصار الشریعه و در الجزایر انصار السنه، در سومالی الشباب، در مصر اصحاب بیت المقدس در منطقه سینا. در سوریه 41جریان تکفیری هست که 240 هزار نفر کشته دارد. در لبنان فتح الاسلام ولی اکنون در عراق مقداری محدود شدند و در یمن شرایط بسیار خوب است و بیشتر مناطق از شر این ها خالی است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
تاریخ برگزاری : 21/2/1394
 
 
امتیاز دهی
 
 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما