جمعه 31 فروردين 1403  
(مهار تورم، رشد تولید)
نکات اخلاقی
دوشنبه 7 دي 1394 نشست مبلغان با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین موسوی
جلسه گذشته در رابطه با چرایی دین صحبت شد و عرض کردیم که خداوند متعال از نظر وجودی مانند خط است و انسان مثل نیم خط و بعضی ها هم می گویند که انسان وجودش وجود پاره خطی است که این ها کسانی هستند که خدا را قبول ندارند و جهان بعد از مرگ را هم قبول ندارند برنامه ریزی هایشان هم طبق همان است.
عرض کردیم که انسان وجودش، وجود نیم خط است، پایان ندارد، پاره خط نیست، به خاطر همین برنامه هایی که انسان های متدین و دین دار دارند با توجه به انسان های بی دین و لائیک کاملا متفاوت است. حالا زندگی این آدم دین دار را می ریزیم روی این نیم خط، اولین مرحله تولد است و آخرش مرگ است که به این مرحله می گوییم دنیا؛ دومین مرحله برزخ است و سومین مرحله روز قیامت است و چهارمین مرحله زندگی ابدی. مقدارهایشان در دنیا یک عمر است که برای حضرت زهرا(س) هجده سال بود و برای امیرالمومنین (ع) شصت و سه سال و برای افراد متفاوت است طبق آنچه که خدا معین کرده است.
برزخ مجهول است و نمی دانیم که چه مقدار است، روز قیامت پنجاه هزار سال است (مقداره خمسین الف سنه مما تعدون)، زندگی ابدی هم که تمام نشدنی است. اگر غیر از این باشد نگاهمان به انسان اشتباه است و برنامه ریزی هم که برای آن می کنیم باز اشتباه است چون مطابق با این شناخت نیست مشکل ایجاد خواهد شد، و جالب این جاست که دنیا کاشت و داشت است و بقیه مراحل برداشت است.
 نمی شود گفت که کسی یک لحظه تصادف کرده پس یک لحظه دست و پا نداشته باشد، بعضی از کارها اثرشان بیش از زمان انجام آن کار است، این ها را مفصل در جلسه قبل توضیح دادیم و عرض کردیم که انسان حرکتش از دنیا به آخرت مثل حرکت انسان است از رحم مادر به دنیا و از سه لحاظ مثال زدیم. به عنوان مثال فرض شد که انسان از لحاظ زمان نه ماه در رحم مادر است ولی یک عمر به وسیله ابزارهایی که درآن نه ماه به دست آورده زندگی می کند، پس به بچه نمی گوییم که شما نه ماه مقدمه چینی کردی پس در دنیا هم نه ماه زندگی کن، این بحث خیلی بحث زیبایی است اگر پی گیری کنید بسیاری از سوال های اعتقادی خود انسان و مردم را راحت جواب می دهید.
یعنی رحم مادر مزرعه دنیاست و دنیا مزرعه آخرت است، (الدنیا مزرعه الاخره)، از لحاظ وسعت هم رحم مادر اصلا با وسعت جهان قابل مقایسه نیست، آخرت هم با دنیا قابل مقایسه نیست. مثلا مفاتیح را شما باز می کنید می فرماید که اگر شما فلان روز را روزه بگیرید خداوند خانه ای به شما می دهد که همه بهشتی ها در آن جا می شوند.یک ملکی عرض کرد که خدایا می خواهم طول و عرض بهشت را طی کنم، ندا آمد که نمی توانی. اجازه امتحان خواست پیامبر در معراج این ملک را دید که با سرعت رد شد، غریب به این مضمون نقل شده که سوال فرمودند از جبرائیل که این کیست؟ عرض کرد که از اول خلقت حرکت کرده اما وسط خانه یک مومن هم نرسیده، با آن سرعتی که دارد، پس نمی شود درک کرد که چه وسعتی است و چه خبر است در آخرت که مومن یک خانه ای داشته باشد که تمام بهشتی ها که در یک اتاقش 124هزار پیامبر را داریم که جزء بهشتی ها هستند و چقدر جمعیت از اول خلقت تا آخر عمر این بشر بهشتی می شوند و این ها همه در یک خانه می توانند جا بشوند. چه خبر است آن جا؟
 شاید با این مثال بشود یک مقدار به فهمش نزدیک تر شویم. امکاناتی که در رحم مادر است؛ خوردنی ها، دیدنی ها، شنیدنی ها اصلا با این دنیا قابل مقایسه نیست. این جا خیلی پیشرفته تر است هم دردش و هم لذتش، آخرت هم نسبت به دنیا همین است. شش جمله عرض کردیم که این جملات خیلی مهم اند، اکثر وسایلی که ما در رحم مادر به دست می آوریم آن جا استفاده نمی کنیم؛ دست و پا و چشم و دستگاه گوارش و دستگاه تنفس. اگر جنین در رحم مادرش ناقص باشد به خاطر این نقصش اذیت نمی شود کور باشد اذیت نمی شود پا نداشته باشد اذیت نمی شود دستگاه تنفسی اش مشکل داشته باشد در رحم مادر اذیت نمی شود. اگر نوزاد ناقص به دنیا بیاید در این دنیا درست نمی شود، کجا درست می شود؟ آخرت. راه برگشتی هم ندارد. اما جملات مربوط به آخرت اکثریت نتایج کارهایی را که انسان این جا می کند در آخرت می بیند نه در دنیا همانطور که بچه اکثر ابزارهایی را که خدا به او داده را در دنیا استفاده می کند نه در رحم مادر.
 
انتظار نداشته باشیم که چهار رکعت نماز می خوانیم ملائکه قشنگ راه را باز کنند که آقا من همسایه ام متدین نیست چرا بلاها سر من می آید؟ همه مشکلات من باید حل بشود، درب ماشین چرا برای من باز نمی شود مگر من نماز شب نخواندم و... . انتظار نداشته باشیم که چهار رکعت نماز خواندیم نتیجه اش را همین جا ببینیم.
اگر انسان دینش ناقص یا بی دین باشد ممکن است که در دنیا اذیت نشود. بعضا می بینید که سوال می کنند که چرا بی دین ها و لائیک ها و آمریکایی ها بهتر و راحت تر از ما زندگی می کنند؟! این را نمی شود گفت. چون همان طور که بچه ای که در رحم مادر است و کور است اذیت نمی شود معده نداشته باشد اذیت نمی شود چون زمان استفاده از آن ها نیامده است.
البته این نکته را توجه بکنید که دین برای دنیا و آخرت است، حتما دین برای دنیا هم هست اما انسان بسیار اندک از نتایج دین داری اش بهره می گیرد. اصل کار آنجاست، (الیوم عمل بلاحساب و غدا حساب بلا عمل) در نهج البلاغه می فرماید که دنیا جای عمل است و حسابی درمیان نیست و نتایج کارهایتان را نمی بینید و آخرت وادی حساب است و عملی در کار نیست. آن جا می گویند که برگه ها را بالا بگیرید، حالا ممکن است که انسان باقیات الصالحاتی داشته باشد.
به هر حال اگر آدم از نظر دین در آن دنیا ناقص متولد بشود آنجا درست نمی شود. کجا باید درست می شد؟ در دنیا؟ می تواند برگردد؟ نه. بعد گفتیم که این ها همه را برداشت کردیم از یک بخش کوچکی از سوره مبارکه عصر، (بسم الله الرحمن الرحیم* والعصر* إن الانسان لفی خسر* الا الذین...)، قسم به عصر که تمام انسان ها در زیان و نابودی اند الا دین داران، چرا این را گفتیم؟ ملاک تولد سالم به دنیا چیست؟ بدن سالم، ملاک تولد سالم به آخرت چیست؟ ایمان سالم.
خدا می گوید در سوره شعرا آیه 88 یا89: (یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم)، قلب سلیم یعنی روح سالم، قلب گوشتی که طبق بیان بزرگان در قبر می پوسد. روح سالم به وسیله چه به دست می آید؟ به وسیله دین، یعنی انسان اگر دین نداشته باشد فقط در دنیا می خورد و می خوابد و می چاپد ، بقیه چه؟ (ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا) مگر کسانی که آخرت را ساختند با چه؟ با فرمول پیشرفته ای به اسم دین، کدام دین؟ همان دینی که حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع)برای آن جان دادند.
دین این قدر مهم است، یعنی خدا برای بعد از مرگ انسان ها این چنین خرجی کرده، چه کسانی را خرج کرده؟ بهترین انسان های هستی را، کدام آدم؟ یکی شان را می گوید که اگر این زن ثواب اعمالش را بگذارد در یک کفه ترازو و تمام زن ها جمع بشوند ثواب اعمالشان را بگذارند در کفه دیگر کفه ثواب حضرت زهرا(س) سنگین تر است. اینطور آدمی را خدا خرج کرده است. تازه هجده سال بیشتر زندگی نکرده اگر بیشتر می ماند چه خبر می شد؟! خب این آدم را خدا خرج دین مردم کرده پس مشخص می شود که خیلی خبرها هست. دین فرمول ساخته شده روح طبق محیط زیست دنیا و آخرت است.
حالا انواع تولدهای آخرت؛ انسان هایی که در دنیا زندگی کردند یک مرحله ای دارند که از بینشان نمی برند و وارد یک مرحله دیگری می کنند که آن کار هم توسط حضرت عزرائیل و زیر دستانش انجام می شود. البته حضرت عزرائیل برای هر کسی تشریف نمی آورند بلکه برای افرادی که پیش خدا با آبرو هستند تشریف می آوردند.
انسان چهار نوع ورود به آخرت دارد؛ اولین و بدترین نوع ورود به آخرت ورود ناقص است. چه کسانی در آخرت ورود ناقص دارند؟ در دنیا از رحم مادر چه طور ناقص وارد دنیا می شود؟ موقعی که اعضای اصلی اش مشکل داشته باشد مثلا دست یا پا ندارد، کور است و کر است، به این می گوییم تولد ناقص. تا زمانی که در دنیا است زجر می کشد و برایش مشکل ایجاد می شود. تولد ناقص در آخرت یعنی کسب نکردن استعدادهای لازم برای زندگی در آخرت، تا زمانی که آخرت ادامه دارد زجر هم ادامه دارد.
مثلا اگر کسی کور باشد کسی جلوی چشمش را نگرفته بلکه خودش نمی بیند، هزار سال هم که در دنیا بماند بازهم کور است و مشکل دارد. انسان ها اگر ناقص به دنیا متولد شوند تا زمانی که دنیا هست از ناحیه آن نقص دچار مشکل می شوند، تولد به آخرت هم همین است، آن هایی که ناقص متولد در آخرت می شوند تا زمانی که آخرت ادامه دارد زجر می کشند و آخرت هم تمام نمی شود پس زجر هم تمام نمی شود. آیه اش این است: (اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون) خالد در لغت یعنی چیزی که زیاد بماند اما در اصطلاح یعنی بی نهایت.
این ها چه کسانی هستند؟ آن ها که اعتقاداتشان مشکل دارد، اسکلت دینشان بحران دارد، ممکن است که خدا به بعضی از آن ها رحم کند اما آن هایی که اصلا اعتقادی به خدا ندارند یا اصول دینشان مشکل دارد این جا دچار مشکل می شوند تا زمانی که آخرت ادامه دارد و آخرت تمام نمی شود پس مشکل این ها هم تمام نمی شوند. حال این که سرانجام این ها چه می شود ما نمی دانیم، فقط می دانیم که خدا با عدالت با آن ها رفتار می کند.
دومین نوع تولد؛ تولد بیمار است. بچه که متولد می شود در دنیا دچار سختی های موقت می شود نه دائم. این بچه اعضای اصلی را دارد و ناقص نیست اما بیمار است، اندازه اذیت شدنش هم بستگی دارد به تعداد و نوع و شدت بیماری که در بدن اوست. به هر حال هم زجر می کشد و هم زمان می برد برای درمان شدن این بیماری. انسان هایی هم که از نظر دینی بیمار می شوند کسانی هستند که در فروع دین دچار مشکل شده اند، یعنی اصول دینش درست بوده اما در دنیا دچار گناه شده و معاصی را مرتکب شده، خب نتیجه این است که باید تاوان پس بدهد و اندازه این تاوان و سختی که باید این آدم تحمل بکند بستگی دارد به تعداد و نوع و شدت گناهانی که مرتکب شده است.
همین طور رهایش نمی کنند بلکه باید تاوان گناهانش را در دنیا و یا در آخرت بدهد، پس دو راه بیشتر نداریم اول این که اصلا گناه نکنیم و دوم این که اگر گناه کردیم باید تاوانش را بدهیم. پس ذره ای از کارهایی که در دنیا انجام می دهیم از بین نمی رود هم خیرات و هم معاصی  همه ثبت و ضبط است.پس فهمیدیم که انسان ها گناه می کنند و گرفتار می شوند و ممکن است کسی پنج هزار سال در جهنم بماند تا پاک شود.
اگر گناه کردیم ممکن است هم اثرات دنیوی و هم اثرات اخروی داشته باشد مگر آن که انسان در همین جا با بدبختی آن را درست کند. امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه به این مضمون می فرمایند که: ترک خطا راحت تر از پشیمانی و برگشت است.
سومین نوع تولد، تولد ضعیف است، یعنی این انسان هر چیزی را که از دین می دانسته به آن عمل کرده ولی وظیفه خود را نمی دانسته تا عمل کند. مثلا در روستایی دور افتاده بوده و هرچهکهبهاورسیدهعملکرده اما به واجباتی هم عمل نکرده، این شخص را خدا عذاب نمی کند چون کوتاهی نکرده، مثل بچه ای می ماند که تازه متولد شده و هوا را نمی تواند تنفس کند پس او را داخل دستگاه می گذارند تا عادت کند اما مریض نیست بلکه تقویت می شود. این آن چیزی است که از مفاد بعضی روایات فهمیده می شود یعنی او را در آخرت و بخصوص قیامت تقویت می کنند تا وقتی که داخل بهشت شدند از دیگران خجالت نکشند و مرتبه شان هم پایین تر نباشد، به هر حال آن که مسلم است این است که عذاب نمی شوند.
اما چهارمین نوع تولد، کسانی هستند که هیچ مشکلی ندارند و مستقیم وارد بهشت می شوند، نه معطل می شوند و نه ناقص اند و نه ضعیف هستند، این ها کسانی هستند که دین را درست فهمیده اند و به آن عمل کرده اند.
یک تولد قوی هم داریم که آن برای اولیاءالله و پیامبران و امامان علیهم السلام است، اما آن سندی که قرار شد برای این بحث من ارائه بدهم؛ عین عبارت این است که:(قال رجل لامرئته اذهبی الی فاطمه فاسئلیها عنی،انا من شیعتکم او لست من شیعتکم، فسالتها ) مردی به زنش گفت که برو پیش حضرت فاطمه زهرا(س) و از طرف من سوال کن که آیا من از شیعیان شما هستم یا نه، زن هم پیش حضرت رفت و از او سوال کرد.
این سوال همه ماست چون اگر ما بدانیم که شیعه هستیم دیگر کار تمام است چون پیغمبر(ص) فرمود:( یا علی انت و شیعتک فی الجنه) اگر انسان بداند که شیعه است تمام است اما شک داریم که آیا شیعه هستیم یا نیستیم. حضرت زهرا(س) به آن مرد نفرمود که شیعه هستی یا نه بلکه یک خط کشی را قرار داد تا در تاریخ بماند تا من و شما هم بدانیم و خودمان را با آن بسنجیم.
فرمود:(ان کنت تعمل بما امرناک و تنتهی عما زجرناک فانت من شیعتنا و الا فلا) اگر به آن چه که ما بدان امر می کنیم عمل کنید شیعه هستید و الا شیعه نیستید.
(فرجع و اخبرته، فقال یا ویلی فمن ینفک من الذنوب و الخطایا فانا اذا خالد فی النار، فان من لیس من شیعتهم خالد فی النار) زن برگشت و به شوهرش سخن حضرت زهرا(س) را گفت و مرد بی تاب شد و گفت وای بر من! کیست که از گناهان و معاصی جدا باشد و با این حال جایگاه من جهنم است و هر که از شیعیان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.
(فرجعت المرئة فقالت لفاطمة ما قال لها زوجها) زن بی تابی شوهر را دید و برگشت خدمت فاطمه زهرا(س) و آن چه را که شوهرش گفته بود را عرض کرد.
(فقالت فاطمه علیهاالسلام لیس هکذا، ان شیعتنا من خیار اهل الجنة ) حضرت زهرا(س) فرمودند که نه این طور که شوهرت فکر می کند نیست بلکه شیعیان ما از بهترین های اهل بهشت هستند، اما این گونه نیست که تنها شیعیان ناب در بهشت باشند.
( فکل محبینا و موالی اولیائنا و معادی اعدائنا و المسلم بقلبه و لسانه لنا، هم مع ذلک فی الجنة و لکن بعد ما یطهرون من ذنوبهم ) هر کسی که با قلب و زبانش تسلیم ما باشد و با دوستان ما دوست باشد و با دشمنان ما دشمن باشد و محب ما باشد هم در بهشت است.
یک مقداری از روایت جا ماند و آن این که: (لیسوا من شیعتنا اذا خالفوا اوامرنا و نواهینا اذ لیسوا من شیعتنا، و هم مع ذلک فی الجنة و لکن بعد ما یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا فی الدنیا او فی عرصات القیامة بانواع شدائدها ..) این ها از شیعیان ما نیستند چون دستورات ما را رعایت نکردند اما با این وجود در بهشت هستند البته بعد از آن که با انواع بلاها و شداید دنیایی و آخرتی از گناهان پاک شدند.
یا در دنیا سختی ها به سراغ او می آیند مثل همسر بد، که البته این همسر بد هم خودش ابزار خیر است برای پاک شدن از آلودگی های گناهان؛ یا در قیامت دچار گرفتاری و عذاب می شود که مطابق بعضی از نقل ها قیامت پنجاه توقفگاه دارد که هر کدام هم هزار سال طول می کشد. البته قیامت با برزخ یکی است و برزخ ممکن است یک مقطع خلاصی برای بعضی ها باشد.
(او فی الطبق الاعلی من جهنم بعذابها) می فرمایند که اگر آن جا هم پاک نشد او را به طبقات اول جهنم می برند تا پاک شده و نجات یابد. خب پس حضرت زهرا(س) می فرمایند که دو راه بیشتر ندارید، یا گناه نکنید و اگر هم گناه کردید باید تاوان آن را بدهید.
ما بحثمان را از چرایی دین آغاز کردیم و عنوان جلسه اول دین داران دین دار بود. ما مبلغان دین داران دین یار هستیم، یعنی وظیفه داریم که دست مردم را بگیریم و در دست اهلبیت بگذاریم؛ این وظیفه شرعی ماست البته در حد توان که مردم را با حضرت ولی عصر(عج) آشنا کنیم. منتظر واقعی شخصیتی است که وظیفه دارد بر اساس مبانی اسلام ناب محمدی (ص) ضمن تلاش در جهت گسترش ظرفیت وجودی خودش و ارتقاء سطح مقاومتش در مقابل فتنه ها(بحران های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی و...) زمینه و انگیزه ای را در خودش ایجاد کند که بتواند در هر موقعیتی به صورت مستمر و دائمی در جهت اصلاح و ارتقاء خود و دیگران در راستای ظهور حضرت ولی عصر(عج) اقدامات شایسته و بایسته را انجام بدهد تا بتواند یک زندگی با تعادل و تعالی را داشته باشد.
اولا منتظر شخصیت است و با شخصیت به کسی می گویند که بین عمل و اندیشه و احساس قلبی اش هماهنگی است. منافق شخصیت ندارد، گاهی خود انسان متدین هم در عمل منافق می شود یعنی مثلا آن چه را که در دل دارد عمل نمی کند. کافر هم ممکن است شخصیت داشته باشد یعنی آن چه را که عمل می کند همان را در اندیشه و احساس هم قبول دارد. اما کافر شخصیتش پست است و شخصیت انسان مومن متعالی است، اما منافق این طور نیست، اصلا شخصیت ندارد.
شخص منتظر اهل وظیفه است نه غریزه و نه میل، نمی گوید که دلم می خواهد. در جهت گسترش ظرفیت وجودی خودش باشد یعنی اکتفا نکند به این مقدار از ظرفیتی که دارد که اگر یک سنگ کوچک در آن افتاد متلاطم شود بلکه همواره در جهت وسعت دادن به ظرفیت خود است.
ما مبلغ ها همه تربیت را برده ایم روی محل تبلیغمان و انگار که فرزند من مورد تبلیغ من نیست، قوی ترین کار را مبلغ باید با بچه خودش داشته باشد چون بیشترین وقت را با بچه اش می گذراند اما ما به بچه مان که می رسیم کم می آوریم. باید مانند ام البنین بچه تربیت کنیم و کار او این بود که برای امام زمانش یار تربیت کرده بود. شما که ام البنین های امام زمان (عج) هستید چند یار برای امام زمانتان تربیت کرده اید؟ اگر شما برای امام زمان (عج) یار تربیت نکنید چه کسی این کار را می کند؟ یهودی ها یا مسیحیان و کفار؟
آب گل آلود وقتی که با آن کاری نداشته باشید صاف است اما وقتی که کمی متلاطم شود معلوم می شود که چیست! ( فی تقلب الاحوال علم احوال الرجال) می فرمایند که در سختی های زندگی مرد بودن مرد معلوم می شود.
                                                
نتیجه بحث گذشته و خلاصه آن که تحت عنوان دین داران دین یار عرض کردم این است که: نمی توانیم بگوییم که انتظار جزء اسلام است بلکه انتظار خود اسلام است و فرقی باهم ندارند. پس اگر کسی منتظر واقعی نباشد مومن واقعی نیست، کسی که منتظر واقعی نیست مسلمان واقعی هم نیست. به خاطر خطاهای انسان های قبلی و کوتاهی انسان های فعلی بهترین و بالاترین مخلوق عالم هستی الان در زندان غیبت است؛ وظیفه من و شما چیست؟ آیا شده که به خاطر نبود حضرت و غربت ایشان بی تاب شویم؟ 
حضرت فرمود که اگر به اندازه کفش گمشده تان به دنبال من گشته بودید من آمده بودم؛ ما دوست داریم که امام زمان (عج) بیاید اما از نبود ایشان به رنج نمی افتیم و هر کسی به دنبال کار خودش است. امام زمان (عج)هم العیاذ بالله ابزاری شده برای تبلیغ ما؛ وظایف متعددی داریم در مقابل امام زمان (عج) مثل ترک گناه، دوستی با دوستان حضرت، دشمنی با دشمنان حضرت، آگاهی در دین، حضرت فرمودند: (قد آذانا جهلاءالشیعة و حمقائهم) آن هایی که وزن دین شان از بال مگس سبک تر است من را اذیت می کنند؛ بصیرت در دین، تقویت دین.
مساله سوم مسئله دعا است، دعای در چند وادی؛ دعا برای سلامتی امام زمان، دعا برای تعجیل در ظهورشان، دعا برای تجدید عهد با حضرت؛ می دانید که دعای سلامتی امام زمان به خاطر گناهان خودمان است! وگرنه دشمنان که به حضرت دسترسی ندارند، بخش عمده ای از دعای سلامتی امام زمان (عج) به خاطر این است که شیعیانی که حدود چهارصد میلیون نفر در کره زمین هستند هر کدام در هر روز فقط یک گناه مرتکب بشوند، مگر در دعا نمی گوییم که سلام بر تو ای پدر مهربان تر از مادر! امام زمان پدر مهربان تر از مادر ماست. فرمود: (یا علی انا و انت ابوا هذه الامة) وقتی انسان شیعه گناه می کند آیا حضرت ناراحت می شوند یا نه؟
ناراحت می شود برای این که می گوید که این فرزند معنوی من به خاطر این گناهش جهنمی می شود، آیا این درد دارد برای همچین مادر و پدری یا نه! چهارصد میلیون گناه اگر هر روز از شیعه صادر شود چه ضربه ای به قلب حضرت وارد می شود! پس فهمیدیم که اولین وظیفه ما ترک گناه است، نمک روی زخم حضرت نریزیم.
دشمنی با دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) به هر قیمتی که شده، ولو شده در ظرف معمولی غذا بخوریم ولی ظرف دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) را نخریم که پول در جیب آن ها بریزیم که بر علیه شیعه و برای نابود کردن شیعه دست به اقدام بزنند. الآن بدترین تبلیغ بر علیه اسلام داعشی ها لعنةالله علیهم هستند، شاید بدتر از این نمی شد، چون این ها را در دنیا نماینده اسلام معرفی می کنند، چه بلایی بر سر اسلام دارند می آورند، یعنی هم به ماندنشان درد است و هم به وجود آمدنشان مصیبتی بود برای اسلام، در مقابل ما چه کردیم؟
آیا وقتی که یک معضل اجتماعی را می بینیم درباره آن چند کتاب مطالعه می کنیم تا یک مقاله در مورد آن بنویسیم؟ چرا باید دختران و پسران ما همه خطاها را تجربه کنند؟ من که به امام زمان (عج) اقتدا کردم باید سریع مشکلات فرهنگی را بفهمم و مطالعه کنم و مجهز بروم به کلاس درس یا روی منبر؛ ما شیعیان کی از خواب غفلت بیدار می شویم خدا می داند.
مردم در وادی دین داری تاب و تحمل سختی ها را دارند و به آن تن می دهند و در نتیجه ارتقا پیدا می کنند و بزرگ می شوند مثل خاک که در اثر انجام کارهایی از قبیل کوبیده شدن و در کوره رفتن و... یک ظرف سفالی می شود یا یک شئ تزیینی و با کلاس که مردم روی سرشان می گذارند. بعضی هم نه، تحمل نمی کنند و سختی ها را برنمی تابند در نتیجه مثل همان خاک زیر پا و یک چیز بی ارزش می شوند.
عنوان بحث دوم ما زشتی های زیبای زندگی است.
اگر بخواهم ساده تر بگویم خودنمایی و جلوه گری که اکثریت مردم به آن مبتلا هستند، بیماری روانی که انسان مبتلا به آن به جای پرداختن به افکار سازنده مرتب در فکر جلوه گری و مطرح کردن و نشان دادن خودش است که بسیاری از مردم به آن مبتلا هستند.
این بیماری که نام علمی آن هیستری است در سیزده وادی خودش را نشان می دهد، لباس، پذیرایی ها، آرایش ها، نمادهای ظاهری، امور اعتباری و ادعاهای کاذب، انتقاد بیجا، استفاده از دستاوردهای بیگانه، تغییر متعلقات زندگی، دروغ گویی، تهمت، تمسخر، تظاهر به دین داری، تغییر مواضعی که انسان در زندگی اتخاذ می کند.
اولین و مهم ترین ابزار نمایش این بیماری در لباس است. در کوچه و خیابان ها می بینید. خیلی عجیب است که لباس ابزار خودنمایی و جلوه گری می شود. اسلام توصیه می کند که زیبا و شیک و مرتب باشید اما وابسته نشوید. مثلا برای مردان می گوید که عطر بزن، موهایت را شانه کن، لباس های مرتب بپوش؛ چرا دخترهای کوچک می گویند که برویم عروسی؟ چون همه آن جا شیک پوش اند، قرآن می گوید: (خذوا زینتکم عند کل مسجد).
لباس ابزار خودنمایی می شود، مهم نیست که چه شکلی است بلکه مهم این است که مد است. تغییر شکل لباس، رنگ لباس، شکل ظاهری لباس، مصرف گرایی و امثال این ها همه کمک می کند به این تجمل گرایی، یعنی این که لباس تنگ است یا گشاد مهم نیست، مهم آن است که مد است؛ یعنی اگر گذاشتن گل روی سرشان مد شود همه انجام می دهند، شلوار نو را پاره کرده اند می گویند سه هزار تومان هم گران تر است چون مد است. مهم نیست که این لباس چه رنگی است، مهم این است که مد است. رنگ تند، محرک، بدن نما هیچ کدام مهم نیست، مهم این است که مد است.
علتش آن است که از درون احساس کمبود شخصیت می کنیم و می خواهیم به وسیله اشیاء پیرامون با کیف کفش و عینک و ماشین و خانه و... خودمان را معرفی کنیم.
دوم پذیرایی هاست. در ماه رمضان خرج انسان چند برابر بقیه ایام می شود؟ چرا این طور است مگر یک وعده غذایی کم نمی شود؟ دیده اید که ما متدین ها هم سفره خودمان را نشان می دهیم؟ چند نوع غذا سر سفره می گذاریم! بعد آن کسانی که نمی توانند این طور غذا بدهند به زحمت می افتند. این هم جزء این بیماری است.
آرایش ها و نحوه اصلاح سر و صورت وسیله جلب توجه است، چه برای آقایان و چه خانم ها.
نمادهای ظاهری مثل عینک، ژست تحصیل کرده گرفتن، انتقادهای بیجا در کلاس برای اظهار وجود، اصلا اشکالی ندارد اما می گوید تا به بقیه بفهماند که من فهمیده ام.
نام گذاری های عجیب، تغییر متعلقات زندگی. اگر جنس خارجی بخرید برای این که چشم بقیه را دربیاورید این مشکل دارد والا اگر جنسی باشد که ایرانی نداشته باشد اشکالی ندارد. یا مثلا از یک سرویس غذا خوری یکی از آن ها می شکند خانم می گوید برویم سرویس جدید بخریم چون ناقص شده. تغییر بر حسب تجمل نه نیاز.
دروغ گویی؛ گاهی اوقات برای این که جلب توجه کنیم دروغ می گوییم.
این سیزده نشانه این بیماری است و دیگر نمی رسم که عوامل آن ها را بگویم، اجمالا عرض می کنم: ژنتیک، جامعه و محیط، جهالت و نادانی، قدرت طلبی، ضعف اراده و...؛
درمان این ها هم به طور مختصر: شناخت عامل بیماری، شناخت ارزش ها، خدا می داند که اگر ما به این جوان بفهمانیم که این که دارد خودش را این طور نشان می دهد یک نوع بیماری است و کمبود شخصیت است نه کلاس قبول می کند البته اگر درست تبیین بشود.
شبهه ای هست که می پرسند از شما و آن این که: چرا به زن ها می گویند نواقص العقول؟ برای جواب می توانید مثلا یک دایره بکشید و یک چیزی شبیه مثلث از آن جدا کنید و بنویسید سی درصد عقل، بقیه اش را که هفتاد درصد است بنویسد احساسات و عواطف، بعد بالای این دایره بنویسید زن. بعد یک دایره دیگر بکشید، سی درصد را جدا بکنید و بنویسید احساسات و عواطف (البته اگر باشد) و هفتاد درصدش را بنویسید عقل. ببینید یک زن و شوهر که می روند خانه بخرند مرد به چه چیزی دقت می کند؟ به این که چه زمانی ساخته شده و چه قیمتی دارد و...، زن چه می کند؟ اینکه چه کاشی های خوش رنگی! همسایه فلانی است! چه فضای دلنوازی! چون بر اساس عاطفه و احساسات تصمیم می گیرد و مرد چون مظهر تعقل است خیلی به زیبایی اهمیت نمی دهد. این تعریف زن است که مخزن عواطف و احساسات باشد نه تحقیر زن. اگر زن این طور نباشد که در طول تاریخ نصف بچه ها می مردند.
پس با این فرمول است که زندگی تکمیل می شود و پیش می رود.
پایان.
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتربيشتر
خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما