شنبه 1 ارديبهشت 1403  
(مهار تورم، رشد تولید)
ویژه نامه ها
عیسی
ویژه نامه میلاد حضرت عیسی با این که یهودیان برای تاریخ ملی و ضبط حوادثی که در طول تاریخ زندگی شان رخ می دهد اهمیت زیادی قائل بوده و هستند، با این وصف ذکری از حضرت عیسی و کیفیت ولادت و ظهور و روش زندگی و معجزاتی که خدا به دست او ظاهر فرمود، در کتاب هایشان دیده نمی شود.
چه امری موجب شده که این داستان برایشان مخفی بماند یا موجب شده که خودشان آن را مخفی سازند؟
قرآن شریف درباره یهودیان می فرماید که: ایشان به مریم درباره ولادت عیسی تهمت زدند و نیز مدعی قتل عیسی شدند. [1]
آیا مدرک این ادعایشان داستانی بوده که بدون استناد به کتابی آن را نقل می کرده اند (چنان که سایر ملت ها داستان های واقعی و افسانه ای زیادی دارند و مادامی که مدرک صحیح و قابل اعتمادی نداشته باشد معتبر شناخته نمی شود) یا آن که از مسیحیان مکرر نام عیسی و ولادت و ظهور او را شنیده بودند، پس به مریم تهمت زدند و مدعی قتل عیسی شدند؟ راهی برای یافتن پاسخ روشنی وجود ندارد، جز این که قرآن شریف فقط ادعای قتل مسیح- نه دار زدن او- را صریحاً به ایشان نسبت داده و یادآور می شود که آنان دچار شک و تردید بودند و اختلافی در این مطلب موجود است.
و اما مسیحیان آنچه را درباره مسیح و انجیل و بشارت قائل اند مأخذش عهد جدید یعنی انجیل متی و مرقس و لوقا و یوحنا و رساله اعمال رسولان و رساله های دیگری از پولس و پطرس و یعقوب و یوحنا و یهودا می باشد و اعتبار همه بستگی به اعتبار انجیل ها دارد. بنابراین به بحث درباره آنها می پردازیم:
اما انجیل متی که از نظر تصنیف و انتشار قدیمترین اناجیل است، تاریخ تصنیف آن را بعضی سال 38 میلادی و دیگران بین 50 تا 60 میلادی [2] دانسته اند. پس به طور مسلم بعد از زمان حضرت عیسی علیه السلام تألیف شده است. و محققین بر آن اند که اصل آن به زبان عبری بوده و بعد به یونانی و سایر زبان ها ترجمه شده است ولی اصل نسخه اصل عبریش در دست نبوده و حال ترجمه و مترجم آن نیز معلوم نیست. [3]
 
مرقس مؤلف یکی دیگر از اناجیل شاگرد پطرس بوده و خودش از حواریین نبوده است و گفته اند که تألیف انجیل به اشاره و امر استادش بوده است. وی قائل به الوهیت حضرت مسیح نبود و از این رو بعضی از مسیحیان درباره او گفته اند که انجیلش را برای عشایر و اهل دهات نوشته و مسیح را به عنوان پیامبر و رساننده احکام خدا معرفی کرده است [4] و در هر صورت تاریخ نوشتن انجیل مرقس سال 61 میلادی می باشد.
لوقا- مؤلف یکی دیگر از انجیل ها- نه از حواریین بود و نه حضرت مسیح را ملاقات کرده بود. وی مسیحیت را از پولس فراگرفت و پولس یهودی متعصبی بود که پیروان عیسی را بسیار آزار می داد. روزی ناگهان ادعا کرد که حالت صرعی به او دست داده و در آن حال حضرت عیسی او را لمس کرده و او را از آزار پیروانش منع فرموده و او به آن حضرت ایمان آورده و از طرف مسیح برای بشارت دادن به انجیل آمده است.
همین پولس است که پایه های مسیحیت کنونی را استوار کرد و اساس تعلیم خود را بر این نهاد که تنها ایمان به مسیح بدون انجام هیچ کار نیکی برای نجات بشر کافی است و خوردن مردار و گوشت خوک را مباح شمرد! و ختنه و بسیاری از دستورات دیگر تورات را ممنوع دانست. انجیل لوقا بعد از انجیل مرقس و پس از مرگ پولس و پطرس نوشته شده و گروهی تصریح کرده اند که این انجیل کتاب الهامی نیست و جملاتی که در اول آن واقع شده بر این معنا دلالت دارد.
یوحنا مؤلف انجیل چهارم به عقیده بسیاری از مسیحیان پسر زبدی صیاد و یکی از شاگردان دوازده گانه (حواریین) مسیح و مورد علاقه شدید آن حضرت بوده است.
گویند که چون شرینطوس و ابیسون و پیروانشان معتقد بودند که عیسی آفریده خدا بوده و وجودش بر وجود مادرش تقدم نداشته است، اسقف های آسیا و جز ایشان در سال 96 و یا در سال 98 میلادی نزد یوحنا رفتند و از او درخواست کردند که آنچه را دیگران در انجیل ها ننوشته اند بنویسد و با بیان ویژه ای لاهوت مسیح را توضیح دهد و او نتوانست درخواست آنان را رد کند. [5]
 
در تاریخ نوشتن انجیل یوحنا اختلاف است که آیا در سال 65 میلادی بوده و یا در سال 96، ولی گروهی دیگر مؤلف آن را یوحنای حواری نمی دانند. بعضی از این گروه آن را تألیف یکی از شاگردان مدرسه اسکندریه [6] دانسته و بعضی دیگر آن و سایر رسایل یوحنا را تألیف یکی از مسیحیان قرن دوم میلادی می دانند که برای جلب اعتماد مردم آن را به یوحنا نسبت داده و بعضی دیگر بر آن اند که اصل انجیل یوحنا دارای بیست باب بوده و بعد از مرگ وی کلیسای افاس باب بیست و یکم را بر آن افزوده است.
این است حال انجیل های چهارگانه که طریق آنها به هفت نفر می رسد (متی، مرقس، لوقا، یوحنا، پطرس، پولس و یهودا) و اعتماد نهایی ایشان بر انجیل های چهارگانه است که به انجیل متی منتهی می شود، همان انجیلی که قدیم ترین اناجیل است و چنان که گفتیم اصل آن عبرانی بوده و فعلًا در دست نیست و معلوم نیست که چه کسی آن را ترجمه کرده و پایه تعلیم اصل بر رسالت و پیامبری عیسی بوده یا بر خدایی او؟!
انجیل فعلی می گوید: در بنی اسرائیل مردی به نام عیسی پسر یوسف نجار ظهور کرد و مردم را به سوی خدا دعوت نمود. وی مدعی بود که پسر خداست و بدون داشتن پدری از جنس بشر به وجود آمده است و پدرش او را فرستاده که به عوض گناهان مردم، دار زده و کشته شود. او مرده را زنده کرد و کور مادرزاد و مبتلی به مرض پیسی را بهبود بخشید و دیوانگان را با بیرون کردن جن از بدن ایشان شفا داد. عیسی دوازده شاگرد داشت که یکی از آنها متی بود و به ایشان برکت داد و آنان را برای دعوت مردم و تبلیغ مسیحیت فرستاد. . . .
این خلاصه اساس مسیحیتی است که شرق و غرب عالم را فراگرفته و چنان که ملاحظه می فرمایید اساس آن بیش از خبر واحدی نیست، آن هم از کسی که نه نامش معلوم است [7] و نه احوال و مشخصاتش!
این سستی شگفت آور در اصل داستان بعضی از نویسندگان اروپایی را بر آن داشته که بگویند: اساساً مسیح یک موجود خیالی است که دست انقلابات دینی به نفع یا علیه حکومت های وقت او را به وجود آورده است. او مؤید آن موضوع خرافی دیگری است که از هر جهت با آن شباهت کامل دارد و آن موضوع «کرشنا» است که بت پرستان قدیم هند او را پسر خدا می دانسته اند که از عالم لاهوت تنزل کرده تا در این جهان به دار آویخته شود و بدین وسیله جان خود را فدای مردم سازد و ایشان را از گناهان نجات بخشد.
و گروهی دیگر از اهل بحث و انتقاد را بر آن داشته که معتقد شوند با این که دو نفر به نام مسیح بوده اند که بیش از پانصد سال بین ایشان فاصله بوده و تاریخ میلادی معروف، با میلاد هیچ کدام از آنها موافق نیست، بلکه مسیح اول بیش از دویست و پنجاه سال قبل از مبدأ این تاریخ به دنیا آمده و در حدود شصت سال زندگی کرده و بدون دار زدن از دنیا رفته است. و مسیح دوم بیش از دویست و نود سال بعد از مبدأ این تاریخ تولد یافته و در حدود سی و سه سال زندگی کرده و به دار آویخته شده است.
ناگفته نماند که اجمالًا منطبق نبودن مبدأ تاریخ میلادی با میلاد مسیح برای مسیحیان قابل انکار نیست (برای تفصیل به قاموس کتاب مقدس مراجعه شود(.
 
علاوه بر آنچه گفته شد، مطالب تردیدآور دیگری نیز هست. از جمله آن که: در دو قرن اول میلادی انجیل های زیادی نوشته شده که شماره آنها را به یک صد و چند عدد رسانده اند و انجیل های چهارگانه از جمله آنها بوده است، بعدها کلیسا سایر اناجیل را تحریم کرد و این چهار انجیل را که موافق تعالیم کلیسا بود، قانونی شناخت.
از جمله انجیل های متروک یکی هم انجیل برنابا است که چند سال قبل نسخه خطی آن به دست آمد و به زبان های ایتالیایی، عربی، انگلیسی و فارسی منتشر گردید.
آنچه در این انجیل درباره داستان حضرت عیسی علیه السلام ذکر شده، موافق قرآن شریف است. [8]
 
پی نوشت ها
[1] نساء، آیه 157
[2] قاموس کتاب مقدس
[3] کتاب میزان‏الحق، در کتاب قاموس کتاب مقدس نیز با تردید به این مطلب اعتراف کرده است
[4]  در کتاب قاموس کتاب مقدس گوید: صریح آنچه به تواتر از گذشتگان نقل شده این است که مرقس انجیلش دررومیه نوشته و بعد از وفات پطرس و پولس منتشر شد، ولى چندان اعتبارى ندارد زیرا از ظاهر آن چنین برمى‏آید که آن را براى اهل قبایل و دهاتى‏ها نوشته، نه براى شهرنشینان و مخصوصاً شهر رومیه.( دقت شود)
[5] در قصص الانبیا از کتاب جرجس زدین فتوحى لبنانى نقل کرده است
[6] از کتاب کاتلک هرالد نقل شده و در قاموس کتاب مقدس( ماده یوحنا) به آن اشاره شده است
[7]  منظور نام مترجم انجیل متى است
[8] طباطبایى، محمدحسین، بررسى هاى اسلامى، 2جلد، بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - ایران - قم، چاپ: 2، 1388 ه.ش.
 
منبع : حوزه نت
 
امتیاز دهی
 
 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما