به گزارش روابط عمومی موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)نشست تخصصی رشته های کلام، تاریخ و فلسفه، دوشنبه 11/12/93 با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی سبحانی. عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی، در موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران) برگزار شد.
این نشست با عنوان روش شناسی علم کلام و علم تاریخ با حضور جمعی از طلاب سطح سه در گرایش های مرتبط، برگزار گردید.
حجت الاسلام و المسلمین سبحانی در ابتدا به اهمیت توجه مورخان و متکلمان و پژوهشگران به این نوع از بحث های میان رشته ای اشاره کردند و تبیین و حل مسائل تاریخ و کلام را از راه به دست آوردن ارتباط و تناسب بین این دو دانش ضروری دانستند.
ایشان ضمن بیان تفاوت بحث های تاریخ پژوهی و ارتباط آن با علم کلام با بحث های تاریخ کلام پژوهی و ارتباط آن با علم کلام، به دو قاعده کلی در پژوهش های کلامی و تاریخی اشاره کردند. قاعده اول آنکه از اثبات یک گزاره تاریخی نمی توان نتیجه کلامی گرفت و قاعده دوم آنکه از اثبات یک گزاره کلامی نیز نمی توان یک گزاره تاریخی را به دست آورد، هر چند به اعتقاد ایشان این دو علم به گونه ای به هم مرتبط بوده و با یک دیگر داد و ستد دارند و هر محقق چه در عرصه کلام و چه در عرصه تاریخ باید به موارد داد و ستد این دو علم توجه داشته باشد.
ایشان در ادامه به تبیین برخی از مصادیق ارتباط بین دو عرصه تاریخ و کلام، به شرح ذیل پرداختند:
1- گزاره های کلامی تاریخی: هر جا در دانش کلام محقق با گزاره تاریخی مواجه شود، اثبات و نفی تاریخی به کلام سرایت می کند و اساسا اثبات و نفی کلامی نیازمند تاریخ می شود.یکی از نقاط افتراق فلسفه و کلام همین گزاره های تاریخی است؛ زیرا فلسفه، علمی تک روشی است و تنها روش شناسی عقلی قیاسی در آن مطرح است و حال آنکه کلام چند روشی بوده و علاوه بر قیاس، استقراء، روش شناسی تجربی، روش شناسی تاریخی نیز در آن مورد استفاده قرار می گیرد و یک متکلم بی نیاز از روش شناسی تاریخ نیست
2- پیش فرض های کلامی در تاریخ: یک مورخ نمی تواند بدون پیش فرض های کلامی وارد پژوهش های تاریخی شود. حتی کسانی که ملحدند گزاره های کلامی دارند. کسی با ادعای بی طرفی نمی تواند بگوید من اثباتا یا نفیا نظری ندارم چرا که این خود یک حکم کلامی است. زمانی محقق بی طرف خواهد ماند که در بررسی وقایع و حوادث هر دو دسته گزاره ( عناصر فراطبیعی و عناصر طبیعی ) را اثباتا یا نفیا به حساب آورد.
3- مطالعات تاریخی در منابع کلامی، تاثیر گزار است؛ مانند آنکه محقق در مطالعات تاریخی به این نتیجه برسد که قرآن تحریف شده است، در این صورت گرچه متکلم نتواند یک گزاره کلامی را از این مطالعه نتیجه بگیرد ولی استناد او به قرآن دچار مشکل خواهد شد، هم چنان که مطالعات تاریخی که در سنت صورت می گیرد اگر به اثبات جعل در احادیث بیانجامد متکلم را در استناد به حدیث دچار مشکل می کند.
در حوزه تفکرات غربی اثبات تاریخیت عقل بشر مطرح شده است و تاریخ عقل یا نظریه تاریخیت عقل، عقل مورد استناد را یک مساله تاریخی دانسته و خوبی و بدی درک شده توسط عقل را بسته به موقعیت جغرافیایی و قبیله ای و فرهنگی می داند و با اثبات ناپایداری عقل، متکلم نمی تواند بگوید عقل چنین می گوید. بنابر این یک بحث تاریخی می تواند زیر ساخت های یک بحث کلامی را تغییر دهد یا بسازد، گرچه نتوان از آن گزاره کلامی را نتیجه گرفت.
4- تاثیر مطالعات کلامی در منابع تاریخی: چنانچه متکلم با استفاده از شواهد وبراهین متقن ثابت کند که یک منبع تاریخی مانند قرآن و گزارش های آن متقن است، در آن صورت مورخ می تواند به آن منبع استناد کند. این تاثیر دانش کلام در تاریخ است.
5- تاثیر گزاره های کلامی یا مطالعات کلامی در گزاره های تاریخی، چنانچه محقق با گزاره های کلامی تحریف ناپذیری قرآن را ثابت کند؛ اما گزاره های تاریخی مورخ دلالت بر تحریف قرآن داشته باشد، گزاره های کلامی می توانند موثر باشند و فرضیه ها و احتمالات مختلفی را پیش روی مورخ بگذارند که در نتیجه گیری و جمع بندی وی موثر باشد.
ایشان در پایان افزودند که موارد مذکور راجع به ارتباط میان کلام و تاریخ می تواند بیش از این باشد. همچنین با تاکید بر بحث های میان رشته ای تاریخ و کلام، به دلیل وجود داد و ستد های بین آن دو علم افزودند که میتوان به وسیله رابطه این بحث ها، به بسیاری از شبهات پاسخ داد.