نام نویسنده : ندا سدره دره
سطح تحصیلی : سطح 3
رشته تحصیلی : فقه و اصول
استاد راهنما : مرضیه اسکندرجوی
تاریخ دفاع : 96/10/28
چکیده پایان نامه : علم اخلاق در بسیاری از جهات موثرترین نوع اخلاق است اگر چه هر اندیشه اخلاقی الزاما نباید از الهیات و کلام دینی تغذیه کند علم فقه نیز از وسیعترین علوم اسلامی است زیرا تعیین حکم تمام حرکات و سکنات فردی و اجتماعی بشر به عهده این علم است. علم فقه و علم اخلاق در مقام تعریف و تئوری ارتباطی با یکدیگر ندارند اگر چه عمل به احکام فقهی تاثیرات اخلاقی در انسان به جای می گذارد.و صرف عمل به تعالیم فقهی نمی توان نیاز جامعه را بدون توجه به روح شریعت انتظار داشت . در این تحقیق به بررسی نگرشهای متفاوتی که نسبت به علم فقه و فقها وجود دارد تحت عنوان رویکردها می پردازیم اگر چه با مطالعه بسیاری از این آثار در این زمینه می توان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از علما و فقها در این مساله راه افراط و تفریط رفته اند .ازجمله کاشانی معتقد است که علم فقه مقدمه شنا خت آموزهای اخلاقی است . امام خمینی نیز اگر چه همانند غزالی دنیوی و علم ظاهری بودن فقه را پذیرفته ولی بر خلاف غزالی پشت پا زدن به ظاهرو صرفاً پرداختن به باطن را جهت سیر و سلوک کافی نمی¬داند و معتقدند که آداب ظاهری نیز باید همانگونه که فقه بیان کرده رعایت شود . بدین جهت ما در این پایانامه بر آنیم که وجوه افتراق و اشتراک این سه فقیه را در رابطه با فقه و اخلاق بررسی کنیم و در نهایت به نظر می رسد نظریه امام خمینی نسبت به سایر نظریات دقیق تر است به همین خاطر در این نوشتار به تو ضیح و تبیین بیشتر رابطه فقه و اخلاق پرداخته می شود زیرا روشن شدن این مطلب موجب ثبات و استواری بیشتر جامعه اسلامی می شود .
واژگان کلیدی : فقه، اخلاق،رابطه، غزالي، امام خميني، فيض كاشاني