نام نویسنده : ربابه آروئی
سطح : سطح 3
رشته تحصیلی : فلسفه اسلامی
استاد راهنما : محمد جعفری
استاد مشاور : محمد صمدپور
تاریخ دفاع : 96/11/30
چکیده پایان نامه : از ديرباز رابطه عقل و وحي و ارتباط علوم و يافتههاي عقلي بشر با دين، يكي از دغدغههاي انسان بوده است؛ در اين ميان، برخي جانب عقل را گرفته و با بيتوجهي به وحي و دين، از آن عبور كرده و با خودكفا دانستن عقل در رفع نيازهاي معرفتي و رسيدن به شناخت واقعيت، آدمي را بينياز از وحي و نبوت و دين معرفي كردهاند؛ برخي ديگر، با محكوم نمودن عقل به كجفهمي و انحراف از حقيقت، آن را ناتوان از رسيدن به حقيقت دانستهاند؛ انديشه تفكيك هر چند به اصطلاح، جرياني جديد التأسيس به نظر ميرسد، اما دستكم ريشههايي از آن را ميتوان در ميان تفكراتي چون اخباريگري، ظاهرگرايي و نصگرايي، و ايمانگرايي در مقاطع مختلفي از تاريخ انديشه بشري جستجو كرد. طرفداران جريان تفكيك، پس از تفكيك ميان عقل و فلسفه، با تأكيد بر اهميت عقل و به رسميت شناخته شدن آن توسط آيات و روايات، هرگونه ضديت خود با عقل را انكار ميكنند. اين نوشتار در صدد بررسي اين مسئله است كه با توجه به ادعاي فوق، عقل، چه جايگاهي در معرفت ديني از ديدگاه انديشمندان تفكيكي دارد؟ تفكيكيان چگونه و به چه اندازه در استنباط معارف ديني، از عقل استفاده كردهاند؟ آنچه در اين تحقيق به دست ميآيد تخطئهي تعقل فلسفي از سوي اصحاب تفکيک است. آنها عقل عادي بشري را از عقل فلسفي تفکيک نموده و معتبر معرفي ميکنند. در اثبات برخي از آموزههاي ديني همچون وجود خداوند و ضرورت نبوت و وحي، به ادعاي خود، از عقل غير فلسفي استمداد ميطلبند در حالي که از صورت و شکل منطقي برخوردار ميباشد. اما در شناخت صفات خداوند و تفسير قرآن، عقل را به کلي کنار مينهند. در استنباط احکام نيز، سهم عقل را تنها به کشف موضوعات محدود ميسازند
واژگان کلیدی : عقل، دين، معرفت ديني، مکتب تفکيک، ميرزا مهدي اصفهاني، شيخ مجتبي قزويني، محمدرضا حکيمي