صدیقه جامه بزرگ

چکیده

وجود انسان سرشار از عواطف است و زندگی او در تمام مراحل رشد تحت تأثیر این عواطف می باشد و سلامت روانی وعقلی انسان هم بسته به سلامت عاطفی اوست. مادر به عنوان اولین مربی هر انسانی نقش آشکاری در ایجاد امنیت روانی وساختن جامعه‌ای سالم دارد و ایشان با شناخت روش های صحیح پرورش عاطفی می تواند فرزندانی سالم برای جامعه تربیت کند چرا که فرزندان امروز پدران و مادران آینده یک جامعه خواهند بود.

این مقاله تعریف عاطفه را به صورت مطلق گرایش های طرفینی یا هیجانی که توام باثبات و انفعالات است بیان می کند. عاطفه دارای دو بعد مثبت و منفی می باشد و دارای سه مرحله رشد: ذاتی، اجتماعی و ایده‌آلی است. در زبان های مختلف حالت های اصلی عاطفه که همان غم وشادی در چهره به صورت مشابه آشکار می شود. روان‌شناسان معتقدند که ابراز عاطفه از همان دوران نوزادی شروع می شود. وعواملی ازجمله: محبت، خوش‌رویی، چشم‌پوشی از عیوب، هدیه دادن، الگودهی و… برای پرورش عواطف لازم وضروری می باشد و عاطفه هم در زندگی فردی و هم اجتماعی تاثیر مهمی دارد و مادر می تواند با پرورش این عواطف فرزند خود را سعادتمند سازد.

واژگان کلیدی: عواطف، اخلاق، عواطف اخلاقی

پیشینه پژوهش

احساسات وعواطف، جزئی از دنیای روانی انسان به حساب می آیند و نقش بسیار مهمی در زندگی او دارند. عواطف برای تامین آسایش انسان و عاملی برای ایجاد تعادل در زندگی است و یکی از مهمترین مقوله های تربیتی بعد عاطفی می باشد.که ما باید کودکانمان را برای استفاده درست از عواطف شان تربیت کنیم.

مطالب زیادی درکتاب ها،مقالات وپایان نامه ها در مورد تعلیم وتربیت، عواطف واحساسات بیان شده است و در کتاب های روانشناسی عواطف و انواع آن رابررسی و بیان کرده اند که پرورش عواطف می تواند ناظر به عواطف مرتبط با اخلاق فردی باشد ومی تواند ناظر به اخلاق اجتماعی مثلا با پرورش عواطف خاصی شخص به جای درون گرا شدن برون گرا باشد.در آن منابع انواع تربیت را به صورت جزئی بیان شده است کتاب هایی از جمله: نقش مادر در تربیت، رفتار بانوزاد، تربیت کودک در جهان امروز، رشد وشخصیت کودک و…مقالاتی ازجمله: تربیت عاطفی و اجتماعی نوجوان، تربیت عاطفی مقوله ای مهم درپرورش فرزندان، نقش عواطف و هیجانات و…پایان نامه هایی با عنوان: تبیین شیوه های تربیت عاطفی کودک از دیدگاه پیامبر اکرم، تبیین تربیت عاطفی از منظر علامه طباطبایی و… و در همه آنها بیان شده که مادر یکی از نقش های اصلی را دارا است اما در مورد اینکه چگونه مادر می تواند به خوبی و کامل این عواطف را پرورش دهد به صورت گسترده بیان نشده است و ما می خواهیم در این مقاله این کار را انجام دهیم.

سوال اصلی

مادر چه باید در تربیت عواطف اخلاقی کودکان انجام دهد تا پرورش به بهترین شکل صورت بگیرد؟

سوالات فرعی

1-عواطف اخلاقی چیست وچه مواردی راشامل می شود؟

2-رشد عواطف اخلاقی کودک چه مراحلی دارد؟

3-روش های تربیتی پرورش عواطف اخلاقی کدام است؟

4-پرورش عواطف اخلاقی از چه زمانی باید صورت بپذیرد؟

5-چه عواملی درپرورش عواطف اخلاقی کودکان موثر است؟

هدف پژوهش

زمانی که انسان به آرامش نمی رسد ودر هر مرحله ای از زندگیش هر موفقیتی که به دست می آورد قانع نیست ما باید این ناآرامی رادر کودکی او و چگونگی پرورش کودک در آن دوران جستجو کنیم پس اهمیت دارد که بدانیم یک کودک چگونه باید عواطف او پرورش یابد تا یک جامعه ای سالم و موفق داشته باشیم.

معنی لغوی عاطفه

عاطفه یک اسم عربی است که در فارسی به معنای مهربانی، شفقت، مهر، خویشی و قرابت استفاده شده است.[1]

عاطفه در لغت به مطلق گرایش‌های طرفینی و یا شیء به شیء دیگر اطلاق می‌گردد. عاطفه که به عاطفات، یا عواطف جمع بسته می‌شود، مونث عاطف و مصدر آن عطف به معنای اعوجاج، میل و رغبت آمده است.[2]بعضی بیان می کنند که ریشه لغت لاتینی است وازEmouvt است ومعنی آن برهم خوردگی است یک برهم خوردگی که موجب حرکت و فعالیت می شود.[3]

معنی اصطلاحی عاطفه

روانشناسان عاطفه را این گونه تعریف کرده اند: توضیحات حالت هیجانی شخص که اندیشه اورا همراهی می کند یا هیجان توام با ثبات وانفعالات وکنش های مثبت به کار رفته است.[4]

تعریف عاطفه از دیدگاه اسلامی[5]

1-عاطفه رفتاری است که بر اساس معرفت و شناخت و بصیرت و تعقل انجام می گیرد. طبق این تعریف، معرفت و تعقل(تلاش عقل) و بصیرت، سه مبنای عاطفه می باشند.

 2-عاطفه رفتاری است که نیاز به برنامه، تصمیم و اراده دارد. یعنی ابتکار عملی است و عمل باید با نیت و معرفت و فکر انجام شود.

3-عاطفه رفتاری سازنده است و از ویژگی های صفات عالی انسانی است و ثمره فعالیت های انسانی است و هیچ شباهتی به رفتار حیوانات ندارد.

4-عقل ارزشی به حقایق و زیبایی ها و ارزش ها و یقینیات به شدت جاذبه دارد. تمایل و جذبه ای که عقل به این ها نشان می دهد، و در قلب روحانی ایجاد می شوند، عاطفه نام دارد.

5-عاطفه ارزیابی موضع گیری در برابر ادراکات پدید می‌آید و زبان رفتار قلب و نقش در رفتار انسان دارد..

6-عاطفه از ملکوت است و درب ورودی به خانه وجود انسان دارد.

    عاطفه در تمامی معانی و در فرهنگ های مختلف تقریبا به یک شکل محدود معنا شده است مانند مهر، محبت،مونث عاطف، شفقت، مهر و علاقه‎ی خویشی و قرابت.

همچنین دارای تعاریف مختلفی می باشد از جمله[6]:    

الف: واکنش احساسی پیچیده ای است مرکب از یک عده تغییرات فیزیولوژیک که در تغییرات بدنی که مقدمه ی اعمال آشکارند، ظاهر می شوند.

ب: در روان کاوی مشتقی از سایق غریزی است که باعث پیدایش تنش در فرد شده، او را به کوشش برای رفع نیاز وادار می کند.

ج:از نظر جیمز – لنگه، ادراک واکنش فیزیولوژیک به یک پدیده ی محرک است.

د: از نظر اسکینر یک حالت فرضی آمادگی است برای عمل در یک طریقه ی خاص که تابع اوضاع و شرایط موجود در تاریخ فرد می باشد.

عواطف به دوبعد قابل تقسیم می باشد[7]:

1-عواطف مثبت؛ حالتی از انرژی فعال، تمرکز زیاد و اشتغال به کار لذت بخش است و دربرگیرنده طیف وسیعی از حالت های خلقی مثبت از جمله:

اعتماد به نفس و عزت نفس–علاقه – تمایل – شور و اشتیاق – شادی – احساس توانمندی – خویشتنداری (غیرت، پاکدامنی، حیا وشرم) و خویشتن پذیری– عفت بیان – عشق به خدا – همدلی(کمک به نیازمندان، رفع مشکلات، دستگیری از مستمندان)– ارتباط صمیمانه – ایمان وتقوای الهی – ادب – گذشت و فداکاری– صبر و تحمل– امید وحسن ظن به خدا – مشورت در کارها – کمال – صداقت – نوع دوستی – تواضع – برخورد دوستانه وحکیمانه با دیگران – عشق ومحبت – احسان ونیکی – حسن خلق – صله رحم – خوشرویی – اخلاص و تسلیم بودن در برابر خداوند- عزیز داشتن خویش –مسئولیت پذیری – آرمان داری – مثبت اندیشی – رویا پردازی – تغییر پذیری – خوش مشربی – ماجرا جویی – تکریم شخصیت – توجه و احترام به احساسات – عدالت ورزی – خوشحال کردن کسی-

2-عواطف منفی؛ یک بعد عمومی از یأس درونی واشتغال نداشتن به کار لذت بخش است که درپی آن حالت های خلقی اجتنابی از جمله:

خشم – غم – تنفر – حقارت – عصبانیت – کینه – حسادت – دروغگویی – توطئه – خیانت – ظلم – تکبر و غرور – بدبینی – اضطراب – ترس – ترس از شکست –ترس از تنبیه – احساس گناه – احساس ناتوانی – احساس حقارت – احساس جبر – احساس عدم امنیت – فرار از پذیرش مسئولیت.

مراحل رشد عواطف

رشد عواطف انسان سه مرحله دارد:

1-مرحله ذاتی:در این مرحله به عواطف کودک به ذات وشخص خودش مربوطند یعنی کودک فقط به اشباع امیال شخصی تلاش می کند مانند دوست داشتن لذت و شادی، ترس وخشم، محبت و…که هریک از آن ها به مصالح کودک بستگی شدید دارد و وظیفه مادر که با تدابیر تربیتی آن ها را تربیت کند.

2-مرحله اجتماعی: در این مرحله عواطف مربوط به دیگران در کودک ظاهر می شوند از این رو آگاهی آن را (مرحله نوع دوستی) گفته اند از جمله این عواطف می توان عشق، نفرت، احترام، همدلی، علاقه به تعریف و تمجید و میل به خودنمایی را نام برد.

3-مرحله ایده آلی:دراین دوره عواطف شخص به معنویات ومعقولات متوجه می شوند؛ مانند:حق دوستی، زیبادوستی، خیر طلبی، علاقه به مذهب و ارزش های متعالی و….[8]

چگونه عواطف آموخته می شود؟

       مردم فرهنگ های مختلف برای شش حالت عاطفی اصلی چهره کلمات مشابهی دارند: خوشحالی، تعجب، ترس، خشم، غمگینی، انزجار.اغلب پاسخ های عاطفی ما بستگی به یادگیری است. یادگیری مستقیم از طریق شرطی شدن امکان دارد. کودکان از دوران شیر خوارگی رفتار عاطفی رادر خانواده مشاهده می کنند و از طریق مشاهده عواطف را یاد می گیرند.[9]

ابراز عاطفه از چه زمانی شروع می شود؟

    تعدادی از محققین عقیده دارند که عواطف پایه که در چهره فرد به طور مستقیم دیده می شود (شادی، علاقه، تعجب، ترس، خشم، غم، بیزاری) از هفته های اول زندگی قابل دیدن است. و کودک هنگام تولد آمادگی بالقوه برای ابراز عاطفه خوددارد. و در ابتدا جز انفعالات مبهمی از رفتار عاطفی کودک چیزی فهمیده نمی شود ولی کم کم واکنش های عاطفی شکل خاصی به خود می گیرد و بعضی بر این باورند که عواطف فرد محدود به دو محور است یکی شادی و دیگری اجتناب از غم و در طول سال های متمادی است که عواطف دیگر شکل می گیرد. بیشتر روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تمام نشانه های عواطف اصلی را از دوران نوزادی در او دید.[10]

در تعالیم اسلام عواطف اخلاقی را وابسته به عامل فطری و عامل محیطی را می دانند این مطلب بیانگر این واقعیت است که شخصیت کودک از همان انعقاد نطفه و حتی قبل از آن شکل می پذیرد و محیط مطلوب آن را پرورش می دهد.[11]

مراحل آمادگی رشد اخلاقی کودکان

الف-مرحله ناپیروی: هرکاری که انجام دهیم کودک تا چهار یا پنج سالگی اطاعت نمی کند وبسیاری از چیزها را نمی پذیرد زیرا کودک خود محور است ودنیا را از دید خودش نگاه می کند و از لحاظ رشد ذهنی هم به آن مرحله ای هم نرسیده که این مطالب را بپذیرد.

ب-مرحله دیگر پیروی: کودکان در سن دبستان درمرحله دیگر پیروی هستند؛ از افراد دیگر الگو می گیرند وهمانند‎سازی می کنند و نقش پذیری دارند. آنچه به آن ها بگویند قبول می کنند و به مرحله مسئولیت ذهنی نزدیک می شوند که تجزیه وتحلیل کنند.

ج-مرحله خود پیروی: درسن بالاتراتفاق می افتد.کودک زمانی به این رشد ذهنی دست پیدا می کند که خودش بتواند تجزیه و تحلیل کند و دارای استقلال ذهنی باشد.[12]

راهبردهای اصلی در پرورش عواطف

      فرزندان سرمایه های هر جامعه ای هستند و پرورش آن ها در دنیای کنونی اهمیت فراوانی دارد و برای تربیت و پرورش آن ها باید نهایت تلاش و همت خود را به کار گیریم و این کار بدون شناخت درست از نادرست ممکن نمی باشد و برای رسیدن به اهداف تربیت وپرورش شناخت شیوه های صحیح از غیر امری ضروری است.

1-برای رسیدن به یک تربیت وپرورش خالی از هر گونه آسیب باید از اصول و روش هایی استفاده شود که دارای اعتبار باشد واصولی معتبر شمرده شد که بر اصل ثابت تربیتی و پرورشی استوار باشد وما را در رسیدن به هدف مطلوب یاری رساند وعوارض منفی نداشته باشد و این اصول از ویژگی های عمومی انسان کشف می شوند و وضعی و قراردادی نیستند و برای همگان قابل استفاده می باشند.[13]

2-یکی از ویژگی های انسان فطرت خدادادی اوست. فطرت یک سری استعدادهای بالقوه در انسان است که باتربیت و پرورش صحیح به فعلیت می رسد و اگر این در کودک نبود مربی نمی توانست موفق شود لذا برنامه ها و اقدامات تربیتی و پرورشی باید بر اساس فطرت کودک انجام گیرد وعدم شناخت وآگاهی به کودک باعث غفلت این استعدادهای بالقوه می گردد.[14]

3-عامل بودن مربی درپرورش یکی دیگر از معیارهای روش های تربیتی و پرورشی است که از ویژگی های تأثیرپذیربودن انسان بدست می آید. کودک از عوامل مختلفی از جمله مربی تأثیر می گیرد و چون هنوز عقلش رشد نیافته وخوب و بد راهنوز تشخیص نمی دهد از هر رفتاری الگو می گیرد، لذا مربی در طول تربیت و پرورش باید دقت کامل داشته باشد و بداند که تمام حرکات و سخنانش برای کودک الگو به حساب می آید.[15]

4-هماهنگی روش های پرورش با اصل تعقل است. کودک ناخود آگاه و نادانسته از دیگران الگو می گیرد لذا باید عقل او پرورش یابد تا این الگو پذیری در او به صورت کورکورانه نباشد و از طرفی لازم است کودک در امور فردی واجتماعی، با بهره گیری از این سرمایه خدادادی کرامت ذاتی خود را شکوفا سازد با توجه به اهمیت تعقل ضروری است مربی برای اندیشه ورزی کودک از دوران کودکی بستر مناسبی را فراهم کند که این نیرو درست در او پرورش یابد.[16]

5-یکی دیگر از ویژگی انسان در فرایند پرورش کرامت اوست به این معنا که روش های تربیت و پرورش باید هماهنگ با اصل کرامت او باشد و کرامت و ارزشمندی از اساسی ترین نیازهای انسان است که خداوند در وجود انسان نهاده است وهمه در اصل کرامت باهم مشترکند.از آسیب های این معیار، روش هایی چون تحقیر، ملامت و سرزنش، عیب جویی،ارتباط کلامی نامطلوب، نامگذاری نامناسب و…می باشد که باعث می شود کودک کرامت و شخصیت خود را از دست بدهد.[17]

6-هماهنگی روش های پرورشی با ظرفیت های وجودی مختلف کودک است. توانایی و قلمرو وسیع انسان ها با هم مختلف است لذا روش های پرورشی باید متناسب با ظرفیت و توانایی افراد انتخاب شود.[18]

7-یکی دیگر از ویژ گی های انسان پدیده دل بستگی است که در قرآن از آن به حب یاد شده است این ویژگی محرک بسیار نیرومندی است که با آن می توان آدمی را آماده هر کاری کرد یا او را از هر کار ناپسندی دور گرداند و آسیب های آن افراط و تفریط در آن می باشد.[19]

8-هماهنگی روش های پرورشی با اصل آزادی است. یکی از ویژگی های انسان اختیار و اراده اوست و هر گونه اجبار و تحمیل با اختیار در تضاد است و انسان چون کنجکاو است و کنجکاوی هم نیاز به آزادی دارد.[20]

عوامل موثر در پرورش عاطفه

1-محبت: یکی از روش های پرورش عاطفه انسان توجه و اظهار محبت است. محبت یعنی ابراز علاقه و توجه به آسایش و احساسات دیگران.[21] محبت برای انسان نیاز طبیعی به حساب می آید و زندگی بدون محبت سرد،بی صفا وخسته کننده می باشد، هر انسانی دوست دارد محبوب دیگران باشد و از اظهار محبت آن ها دلگرم شود. و نسبت به افراد دیگر هم دلبستگی داشته باشد تا پایه های محبت محکم گردد. البته در ابراز محبت باید میانه رو بود چراکه محبت زیاد توقعات وچشم داشت های نابجایی به دنبال دارد. از نظر روانشناسی، با نشان دادن عواطف به کودکان می توان بیان عواطف را به آن ها آموخت محبت به کودک، درس اطاعت است و چراغ رشد انسان را روشن می کند.[22]

2-خوش رویی: یکی دیگر از راه های که باعث پرورش عاطفه و سبب جذب علاقه ی دیگران می شود؛ مهرورزی، نرم خویی و ابراز علاقه بجا و مناسب نسبت به دیگران است. چنین روشی در زندگی نه تنها باعث افزایش عواطف افراد می گردد بلکه اطاعت و حرف شنوی دیگران را به دنبال دارد. در حال حاضر اگر ما شاهد برخوردهای نامناسب بین افراد خانواده وجامعه هستیم این برخورد ریشه در بی مهری و رفتارهای خشن و به دور از عاطفه ی انسانی است که اگر درست نگردد عواقب ناخوشایندی برای خانواده و جامعه به بار می آورد.خوش رویی باعث به وجود آمدن صفا و آرامش، اعتماد به نفس و شکوفاشدن استعدادهای کودکان می شود.

3-چشم پوشی از عیوب: از شیوه های پسندیده و انسانی که به پرورش عاطفه منجر می شود عفو و گذشت و بخشش است. بدون شک، گرفتن چنین روشی در زندگی از جانب افراد، زمینه را برای تقویت و شکوفایی بعد عاطفی فراهم می کند.[23]

4-هم نوایی وهمدردی: یکی از راه های مناسبی که باعث افزایش و محکم شدن عواطف در جامعه انسانی می شود شیوه همسویی، همدردی، همرنگی و همنوایی نسبت به یکدیگر در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی است. توجه به چنین روشی باعث شکوفایی بعد عاطفی در میان افراد به ویژه در میان فقرا وبی نوایان جامعه می شود. همدلی والدین اثر مهمی بر محافظت از فرزند خود دارد؛زیرا زمانی که والدین از شرایط فرزندشان اطلاع داشته باشند در زمان حادثه بهتر و آگاه تر مراقب او هستند. همدلی کودکان را بردبار و دلسوز می کند و آن ها را نسبت به نیازهای دیگران فهیم می سازد.[24]

5-هدیه دادن: از شیوه های پسندیده ای که در روابط عاطفی آثار مثبتی را بر جای می گذارد هدیه دادن است. همه افراد باید به این کار توجه کنند اگرچه نوع هدیه دادن باتوجه به سن و جنس و… فرق می کند ولی خود هدیه دادن به پرورش جنبه عاطفی افراد کمک می کند و باعث دوستی و علاقه بیشتر میان افراد می گردد.[25]

6-هماهنگی میان گفتار و رفتار: برای اینکه رفتار انسان یک ارزش محسوب شود باید در گفتار و رفتار بروز کند. گوینده سخنی که بیان می کند باید قبل و بیشتر از آن به او عمل کند. کودکان همه آنچه را که در گفتار و رفتار بزرگترها می بینند تصویر برداری و الگوی خود می سازند پس باید هماهنگی بین دیده ها وشنیده ها باشد تا در ذهن کودکان آشفتگی نیاید.

7-نیکی در برابر بدی ها: یکی دیگر از راه هایی که به پرورش عواطف مثبت کمک می کند برخورد معقولانه در برابر رفتارهای ناشایست. اگر انسان درست برخورد کند علاوه بر اینکه باعث شکوفایی عواطف می گردد باعث مهربانی انسان ها با هم می شود.

8-الگو دهی: از بهترین شیوه موثر در  پرورش عاطفی، الگودهی است. والدین نخستین الگوهای تربیتی کودک می باشد که وظیفه سنگینی به دنبال دارد. والدین باید نمونه افراد صالح و شایسته باشند وخوبی ها را برای فرزندان، در عمل، نشان دهند تا آنان به رفتارهای شایسته از حالت بالقوه به فعلیت برسند.هر چه والدین الگوی بهتری برای خود انتخاب کرده باشند میزان تأثیر و نفوذ در فرزندان بیشتر است.[26]  

9-خوش رفتاری: رفتار خوش و متواضعانه در زندگی شخصی  وجمعی در پرورش عواطف انسانی موثر است.[27]

نقش عاطفه در زندگی فردی و اجتماعی 

1-نقش عاطفه در زندگی فردی: انسان برای حیات و زندگی جسمانی خود همیشه نیازمند هواست و برای حیات روحی ومعنوی خود نیاز به احساس محبت و عاطفه دارد. خانه جایگاهی است برای آرامیدن تن تا بعد جسمانی در آن آرام گیرد اما انسان نیازمند جایگاه دیگری به نام قلب تا روح و روانش آسایش یابد.

الف) تعادل و توازن روح درپرتو عاطفه: تعادل روحی در سایه ی عطوفت و محبت شکوفا می شود کسی که مورد عطوفت دیگران واقع می شود به زندگی امیدوار می شودچرا که خود را هرگز تنها و بی کس احساس نمی کند تا  آرامش خود را از دست بدهد بلکه هر روز بر عواطف انسانی اش اضافه می شود. فرزندان باید در خانواده احساس امنیت و آرامش روانی کنند. باید آن ها بتوانند ناراحتی ها و نگرانی های خود را بدون اضطراب بیان کنند باید خطاهای آن ها را متذکر شد ولی دائم نباید توبیخ شوند.

ب) رشد و سلامت جسم: سلامت جسمی انسان وابسته به متعادل بودن روح است هر گاه روح انسان از محبت های پدر ومادر پر باشد در نتیجه از آرامش واعتماد لازم برخوردار خواهد بود.

2- نقش عاطفه در زندگی اجتماعی: برای اینکه جامعه ای مطلوب واقع شود باید از عاطفه مناسب برخوردار باشد چرا که عاطفه نقش اساسی در ارتباط های انسانی و اجتماعی دارد.

الف) امنیت در پرتو عطوفت:

ب) اخوت در پرتو عطوفت: افراد یک جامعه زمانی به برادری و برابری می‎رسند که در چنین جامعه ای الفت و عطوفت ایجاد شود.

ج)وحدت در پرتو عطوفت: جامعه ای از وحدت و یک رنگی برخوردار است که از عاطفه برخوردار باشد؛ زیرا با بهره گرفتن از این صفت پسندیده و نیکو در جامعه، روابط سالم رونق پیدا کرده است.

د)تعاون و همکاری در پرتو عطوفت: انسان به عنوان موجودی اجتماعی در میان نیازهای فراوان نمی تواند خود به تنهایی همه را برآورده سازد از این رو از نعمت عقل برخوردار است تا بتواند با همکاری زندگی بهتری داشته باشد.[28]

نقش مادر در تربیت عاطفی

اهمیت تربیت انسان بر هیچ کس پنهان نیست هیچ مکتبی اهمیت این حرف راانکار نمی کند. اختلاف در هدف ها و روش های تربیتی می باشد.در اسلام بر تربیت دوران کودکی فراوان تأکید شده است و آن را از جمله وظایف والدین به خصوص مادر به حساب می آید وبر جسته ترین نقش مادر، نقش تربیتی آن می باشد.[29]

کودک اولین بار از مادر آداب و رسوم اجتماعی را یاد می گیرد. از او یاد می گیرد که چگونه با دیگران رفتار کند و عواطف چون بخشی از شخصیت آدمی است ویژگی ها و تغییرات آن نقش مهمی در شخصیت و شکل گیری انسان دارد.[30]عواطف، زندگی را گرم ودلپذیر می سازد و انسان را به حرکت و کوشش و تلاش وادار می کند.

آنچه که باعث رشد و تکامل کودک می شود و عواطف او را جهت می دهد به کیفیت و شکل عواطف مادر بستگی دارد. دراصل عواطف مادر است که بر چگونگی عواطف کودک تأثیر می گذارد و این عواطف مادر است که بر روی کیفیت رفتار مادرانه تأثیر مثبت یا منفی می گذارد.[31]

مادر به لحاظ عاطفی سرشار از مهر و محبت است چون ساختار وجودی مادر طوری آفریده شده که قدرت جذب فوق العاده دارد و در ابراز احساسات و عواطف از توان بالایی برخوردار است.یکی از نیازهای طبیعی انسان، نیاز به مهر و محبت است، و انسان چون خودش را دوست دارد و دوست دارد مورد محبت دیگران واقع شود کودکان بیشتر از بزرگترها نیاز به محبت دارند، کودک به اینکه چه می خورد یا چه می پوشد زیاد توجه ندارد ولی به این زیاد توجه دارد که محبوب چه کسی باشد. به کودکان محبت کنیم تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند. محبت و مهرورزی همان گونه که از دوران کودکی پایه گذاری می شود بهترین فرد برای این کار مادر می باشد و در اسلام به این موضوع اهمیت فوق العاده ای قائل می باشند.

پیامبر اکرم ص می‌فرماید: «کودکان را دوست بدارید و به آن ها اظهار محبت کنید پس اگر به آنان وعده ای دادید و به آن وفا کنید زیرا آنان روزی خود را به دست شما می‌بینند».[32]

مهر و محبت مادرانه یک زن، بیش از آنکه به آگاهی ها و اطلاعاتش بستگی داشته باشد به احساساتش وابسته است جو عاطفی محیط کودک را احساسات و عواطف مادر به وجود می آورد زیرا احساسش به طور مستقیم بر روی رفتار کودک تأثیر می گذارد.[33]

فرزند برای مادر مایه امید و نشاط است. مادر، با لبخند کودک همه چیز را فدای او می کند و برای کودک مایه نشاط و امید است.در واقع میان مادر و فرزند تبادل عاطفی است و این عاطفه است که زندگیشان را رونق می بخشد و زندگی بدون آن ارزشی ندارد کودک خردسال بخش بزرگی از زندگیش را با مادر می گذراند و مادر مظهر قدرت و محبت است. عواطف مادر است که نهال انس و آشنایی را در دل کودک می کارد و باران مهر و محبت او را آبیاری می کند. عاطفه مادر با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و هیچ مهر همانند مهر مادر دائمی نیست و هیچ خشمی چون خشم مادر گذرا نیست عاطفه بر همه چیز غلبه می یابد و بر همه وجود کودک نفوذ دارد.[34]

وقتی کودک مورد محبت مادر قرار گیرد به او علاقه ی بیشتر می ورزد و مادر را فردی قابل اعتماد می داند و به حرف او بهتر گوش می دهد. هر چه مادر به خواسته های کودک توجه کند کودک هم در عوض خواسته های مادر را رعایت می کند.در چنین محیطی است که مادر بهتر فرزند را تربیت می کند. کودک در محیط گرم خانواده اظهار محبت را از پدر ومادر یاد می گیرد وخوش قلب و خیرخواه تربیت می شود زیرا طعم شیرین محبت را چشیده است. اگر چه در کلام پیشوایان دینی از افراط در محبت به فرزندان نهی شده است.[35]

مادری که در اثر بی توجهی و یا آگاهانه سرمایه عواطف را بیهوده تلف می کند و از آن برای سازندگی صحیح کودک بهره نمی گیرد خطراتی را برای زندگی طفل موجب می شود کمبود عاطفه به ویژه در زمینه محبتی و مهرورزی باعث نابسامانی جسمی وروانی می شود. کودکی که مهر کافی می بیند ولی کنترل کافی بر آن ندارد از لحاظ روحی ضعیف و بی بندوبارند مهرورزی خوب است نه به آن اندازه که کودک اتکالی وطلبکار بار آید، خشم و قهر خوب است ولی نه به آن اندازه که کودک از زندگی سیر شود کودکانی که کمبود محبت دارند حتی در سنین جوانی با چند کلمه چرب زبانی منحرف می شوند آثار بی لیاقتی بسیاری از والدین به ویژه مادر در امر تربیت فرزندان در چهره آنان پیداست. عدم قدرت در غلبه بر احساسات، وجود غم زدگی و ماتم، چهره زرد و پژمرده، تبهکاری ها و…تا حد زیادی مربوط به کمبود عاطفه و یا عدم تعدیل عواطف بستگی دارد. جو عاطفی خانواده به ویژه مادر امری نیست که بتوان آن را نادیده بگیریم.[36]

این محیط خالی از عواطف اثر زیادی بر رشد کودک به جای خواهد گذاشت. مادرانی هستند که در ایجاد یک فضای عاطفی مناسب برای رشد کودک دچار مشکل می شوند. مواردی از جمله: امکانات اقتصادی، اجتماعی، بیماری یکی از والدین و…می تواند عامل برخورد نامناسب بین مادر و فرزند باشد. این احساسات عواطف مادر را کم خواهد کرد مادر نمی تواند نیازهای کودکش را برطرف سازد و نمی تواند ارتباطی سازنده با فرزند داشته باشد.[37]

روان انسان دارای دو جنبه عقلی و عاطفی است. مغز ما هم مرکز عواطف وهم مرکز تفکر می باشد.و مادر باید به هردو جنبه توجه داشته باشد و اگر تنها به پرورش تفکر کودک توجه کند کودک مانند ضبط صوت می ماند و از نصف مغز استفاده شده است واگر می خواهیم کودک سالمی داشته باشیم باید از تمام مغز او استفاده کنیم و مادر باید هر دو جنبه را پرورش دهد.[38]

در نتیجه به طور خلاصه می توان بگوییم که سعادت وخوشبختی و در عین حال بدبختی و نابسامانی فرزند بستگی به عواطف مادران دارد به شرط آنکه تعدیل و کنترل شود و یک مادر باید نسبت به سطح درک عقلی و اخلاقی کودک خود شناخت داشته باشد وموقعیت های فعلی و آمادگی روانی و احساسات کودک را خوب بشناسد و سخنان فرزند خودش را کاملا گوش بدهد و بعد درباره آن اظهار نظر کند و با آن احساس همدلی و همدردی کند وهرگز شخصیت کودک را از بین نبرد وکودک را آن گونه که هست بپذیریم.

حاصل عواطف

عواطف باید پرورش پیدا کند تا زمینه ای برای زندگی عادی فراهم شود و اتفاقات باعث به وجود آمدن آسیب هایی بر آن نگردد.برای عواطف دو جنبه می توان در نظر گرفت.در جنبه مثبت می توان لذت بخشی، بروز شادابی و نشاط، امید به زندگی، احساس امنیت، آرامش فکر، درست اندیشیدن و… و در جنبه منفی می توان اضطراب، افسردگی، ترس، اندوه، نومیدی و… را نام برد.[39]

آثار عاطفه به این بستگی دارد که چه نوع باشد و این آثار در رفتار، حرکات و واکنش های افراد موثر است.

فهرست منابع

-کتاب

1.  امینی، ابراهیم(1365)، آیین تربیت، تهران: انتشارات اسلامی طلوع آزادی.

2.  ـــــــــــ(1376)، تعلیم وتربیت دراسلام، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران.

3.  باقری، خسرو(1375)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه.

4.  بهشتی، احمد(1372)، اسلام وتربیت کودکان، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.

5.  پاول هنری، ماسن و دیگران(1380)، رشد وشخصیت کودک، مترجم مهشید یاسائی، تهران: نشر مرکز کتاب ماد.

6.  توماس،کیلونا(1377)، روان شناسی رشد، مترجم: مهدی قراچه داغی، تهران: نشردایره چاپ یاد بهمن.

7.  جمعی ازمولفان (1375)، روانشناسی رشد، تهران: سمت.

8.  جلالی، مهدی(1342)، روانشناسی کودک، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

9.  حاجی ده آبادی، محمد علی(1377)، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.

10. حسینی زاده، علی(1380)، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت تربیت فرزند، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.

11. دهخدا، علی اکبر(1385)؛ لغت نامه دهخدا، تهران: انتشارات وچاپ دانشگاه تهران.

12. رضوی، مسعود، روان شناسی رشد و پرورش کودک، تهران: سازمان انتشارات وخدمات فرهنگی.

13. شرفی، محمد رضا (1368)؛ مراحل رشد وتحول انسان، تهران: چاپ وانتشارات وزارت وفرهنگ ارشاد اسلامی.

14. عمید، حسن (1381)، فرهنگ نامه، تهران: امیرکبیر.

15. فرهادیان، رضا (1376)، آنچه درباره کودکان ونوجوانان باید بدانیم، قم: دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

16. قائمی، علی(1371)، نقش مادر در تربیت، تهران: انتشارات امیری.

17. لطف آبادی، حسین(1380)، عواطف وهویت نوجوانان وجوانان، تهران: سازمان ملی جوانان نسل سوم.

18. لورابرک، روانشناسی رشد، مترجم:یحیی سید محمدی، ارسباران.

19. مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار.

20. معین، محمد(1382)، فرهنگ نامه، تهران: نشربهزاد.

21. مظاهری، علی اکبر(1374)، هشدارهای تربیتی، قم: انتشارات هجرت.

22. مظلومی، رجبعلی(1374)، تربیت معنایی انسان، تهران: انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران.

23. موسوی کاشمری، مهدی، روش‎‎های تربیت، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

24. میریام، دیوید (1378)، رفتار با نوزاد؛ مترجم زهرامعتمدی، تهران:انتشارات لک‎‎لک.

25. میشل، بریا (1390)، کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان ونوجوانان، مترجم: فرنازفرود، تهران: انتشارات صابرین.

-مقاله

1.  اجلال، زهرا، «قرآن از عاطفه سخن می‎گوید»، گرفته شده ازسایت تبیان 26|11|1392.

2.  دیناروند، جعفر،«دوستداران تربیت».

3.  صادقی، عبدالعزیز(1390)، «نقش عاطفه در تربیت از دیدگاه پیامبر(ص)»، نشریه سخن صبا، شماره سوم.

4.  صنوبری صادق،«نقش عاطفه درتعلیم وتربیت قرآنی»، موسسه صابره.

5.  فقیهی علی نقی،«اصول تعلیم وتربیت»، فصلنامه تعلیم وتربیت، ش41.

6.  فقیهی، علی نقی،«شیوه های تربیتی وتاثیر آن درآرامش روانی ازدیدگاه امام علی(ع)»، نشرتربیت اسلامی، کتاب چهارم.

7.  قائمی، علی(1386)،«تربیت برای زندگی در جنبه عاطفی»، پیوند، علوم تربیتی، شماره11.

8.  کریم زاده، جواد، «عواطف مثبت ومنفی».

9.  محامی، مصطفی؛ مولوی، حسین(1394)،«بررسی فقهی بایدها ونبایدهای تربیت عاطفی فرزندان در سبک زندگی اسلامی»، مطالعات فقه تربیتی، شماره10.

10. میرجلیلی، علی محمد، «عواطف مثبت، آثار و راهکارهای آن در سوره یوسف».

11. نظری، غلامرضا(1392)، «نقش تربیتی عاطفه دراسلام»، فصلنامه علمی فرهنگی پیام خرد، شماره1-2.

12. الهدار، نویره (1390)، «وظایف والدین در تربیت دینی و عاطفی فرزندان»، فصلنامه تخصصی طهورا، سال چهارم شماره 10.

-پایان نامه

1.  حسینی، حبیبه(1383)، «بررسی عواطف واحساسات در تعلیم وتربیت از دیدگاه اسلام وعلوم جدید»، پایان نامه کارشناسی، مرکزمدیریت حوزه علمیه خواهران.

2.  حسینی، مریم السادات (1393)، «تربیت عاطفی فرزندان از دیدگاه آیات وروایات»، پایان نامه سطح2 مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران.

3.  حیدری داینی، طیبه(1384)، «تربیت دینی کودک از دیدگاه امام علی (ع)»، پایان نامه سطح2 مرکزمدیریت حوزه علمیه خواهران.

4.  زینلی ده رجبی، فاطمه (1391)، «تبیین تربیت عاطفی از منظر علامه طباطبایی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.

5.  فلاح پور، زهرا(80-79)، «شیوه های تربیت ازدیدگاه امام سجاد»، پایان نامه سطح2 مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران.

6.  مرادی، علی(1391)، «تبیین شیوه های تربیت عاطفی کودک ازدیدگاه پیامبر اکرم(ص)»، پایان نامه کارشناسی ارشددانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی.

7.  نریمانی زمان آبادی، بهجت (1384)،«آسیب شناسی روش های تربیت فرزندان»، پایان نامه سطح2، مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران.


[1]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، معین محمد، فرهنگ نامه.عمید،فرهنگ نامه.

[2]. روانشناسی رشد، جمعی ازمولفان، تهران سمت 1375، ج2، ص433-430؛ اجلال زهرا، قرآن از عاطفه سخن می گوید، سایت تبیان 26|11|1392.

[3]. جلالی مهدی، روانشناسی کودک، تهران انتشارات دانشگاه تهران چاپ سوم1342ص256.

[4]. حسینی حبیبه، بررسی عواطف واحساسات در تعلیم وتربیت از دیدگاه اسلام و علوم جدید، پایان نامه کارشناسی 1383مرکز آموزش خواهران دفتر تبلیغات اسلامی،ص17. صنوبری صادق، نقش عاطفه درتعلیم و تربیت قرآنی، موسسه صابره. نظری غلامرضا، نقش تربیتی عاطفه در اسلام، فصلنامه علمی قرهنگی پیام خرد شماره1-2سال1392. 

[5]. اجلال زهرا، همان.

[6]. دیناروند جعفر، دوستداران تربیت.

[7]. میرجلیلی علی محمد، عواطف مثبت، آثار و راهکارهای آن درسوره یوسف.کریم زاده جواد، عواطف مثبت و منفی. مرادی علی، تبیین شیوه های تربیت عاطفی کودک ازدیدگاه پیامبر اکرم ص، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی1391. زینلی ده رجبی فاطمه، تبیین تربیت عاطفی از منظر علامه طباطبایی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی1391.

[8]. شرفی محمدرضا، مراحل رشد و تحول انسان، تهران چاپ و انتشارات وزارت وفرهنگ ارشاد اسلامی، چاپ سوم 68 صص128-126/ حسینی حبیبه، همان، ص31.   

[9]. پاول هنری ماسن ودیگران،رشد وشخصیت کودک،مترجم:مهشید یاسائی،تهران نشر مرکز کتاب ماد چاپ هفتم1380ص462.

[10]. لطف آبادی حسین، همان،ص8.قائمی علی،همان،ص91.رضوی مسعود،روان شناسی رشد و پرورش کودک،تهران سازمان انتشارات وخدمات فرهنگی کتاب دوم ص87-86. لورابرک،روانشناسی رشد،مترجم:یحیی سید محمدی،ناشرارسباران چاپ27ج1ص323.

[11]. فرهادیان رضا،ص53

[12]. فرهادیان رضا،ص58

[13]. فقیهی علی نقی،شیوه‎های تربیتی وتاثیر آن درآرامش روانی ازدیدگاه امام علی7،نشرتربیت اسلامی کتاب چهارم ج1ص313.

[14]. مظلومی رجبعلی،تربیت معنایی انسان،تهران چاپ اول انجمن اولیا ومربیان جمهوری اسلامی ایران1374ص109-108.

[15]. حاجی ده آبادی محمد علی،درآمدی بر نظام تربیتی اسلام،قم چاپ اول مرکز جهانی علوم اسلامی1377ص150-151

مظاهری علی‎اکبر،هشدارهای تربیتی،قم چاپ اول انتشارات هجرت 1374ص22.

بهشتی احمد،اسلام وتربیت کودکان،تهران چاپ دوم سازمان تبلیغات اسلامی1372ص16.

[16]. فرهادیان رضا،،ص70

[17]. باقری خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی،تهران انتشارات مدرسه چاپ دوم1375ص135-134.حسینی زاده علی،سیره تربیتی پیامبرواهل بیت تربیت فرزند،قم پژوهشکده حوزه ودانشگاه چاپ اول1380ج1ص98.فرهادیان رضا،همان،ص79.

[18]. امینی ابراهیم،تعلیم وتربیت دراسلام،تهران انتشارات انجمن اولیاومربیان جمهوری اسلامی ایران چاپ اول 1376ص186.

[19]. موسوی کاشمری مهدی،روش‎های تربیت،قم مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی چاپ اول 1379ص82.حسینی زلده علی،همان،ص84-83.

[20]. فقیهی علی نقی،اصول تعلیم وتربیت،فصلنامه تعلیم وتربیت ش41ص31.حاجی ده آبادی محمدعلی،همان، ص76-74.نریمانی زمان آبادی بهجت، آسیب شناسی روش های تربیت فرزندان، پایان نامه سطح 2،1384ص227.فرهادیان رضا،همان،ص77.

[21]. میشل بریا،کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان ونوجوانان،مترجم:فرنازفرود،تهران موسسه انتشارات صابرین چاپ اول1390ص171.

[22]. فلاح پور، زهرا، شیوه‎های تربیت ازدیدگاه امام سجاد،پایان نامه سطح2 مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران 80-79ص51.

فرهادیان رضا،همان،ص76.توماس کیلونا،روان شناسی رشد،مترجم:مهدی قراچه داغی، تهران نشردایره چاپ یادبهمن1377ص66.حیدری داینی طیبه،تربیت دینی کودک از دیدگاه امام علی ع، پایان نامه سطح2 مرکزمدیریت حوزه علمیه خواهران1384ص77.امینی ابراهیم، آیین تربیت، تهران انتشارات اسلامی طلوع آزادی چاپ هشتم1365ص118.

[23]. حیدری داینی طیبه،همان،ص89. فلاح پورزهرا،همان،ص45

[24]. میشل بریا،همان،ص31.

[25]. حیدری داینی طیبه،همان،ص82

[26]. محامی مصطفی،مولوی حسین،بررسی فقهی بایدها ونبایدهای تربیت عاطفی فرزندان در سبک زندگی اسلامی، مطالعات فقه تربیتی بهار 94 شماره10.حیدری داینی طیبه، همان، ص73. امینی ابراهیم،همان،ص21.

[27]. نشریه سخن صبا، شماره سوم1390/حسینی مریم السادات، تربیت عاطفی فرزندان از دیدگاه آیات وروایات،1393ص126.

فلاح پور، زهرا، همان،ص59. عبدالعزیز صادقی، نقش عاطفه در تربیت از دیدگاه پیامبر ص

[28]. همان. میرجلیلی علی محمد،همان.

[29]. الهدار نویره،وظایف والدین در تربیت دینی وعاطفی فرزندان،موسسه آموزش عالی بنت الهدی، فصلنامه تخصصی طهورا، سال چهارم شماره 10پاییز1390،ص127.

[30]. لطف آبادی حسین،عواطف وهویت نوجوانان وجوانان، تهران سازمان ملی جوانان نسل سوم،چاپ اول 1380 ص8.

[31]. میریام دیوید، رفتار بانوزاد، مترجم:زهرامعتمدی تهران انتشارات لک لک  چاپ اول 1378 ص44.

[32]. الهدار نویره، همان. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج68، ص396

[33]. میریام دیوید، همان.

[34]. قائمی، علی، نقش مادر در تربیت، تهران انتشارات امیری، چاپ هشتم،1371، ص90.

[35]. الهدار نویره، همان. توماس کیلونا، همان، ص68.

[36]. قائمی، علی، همان.

[37]. میریام دیوید، همان.

[38]. بهشتی احمد، همان، ص187.

[39]. پیوند علوم تربیتی1386 شماره11. قائمی علی، تربیت برای زندگی در جنبه عاطفی

پیمایش به بالا