نام نویسنده: مهین نوروزی

مقطع: سطح4

رشته: تفسیر تطبیقی

استاد راهنما: علی همت بناری

استاد مشاور: محمدصادق شجاعی

تاریخ دفاع: 1404/07/23

چکیده رساله: این پژوهش با هدف بررسی و ارزیابی نقش مهارت‌های ارتباطی کلامی و غیرکلامی مبتنی بر چارچوب‌ نظری قرآن و روانشناسی در کاهش پدیده طلاق عاطفی انجام شده است. طلاق عاطفی به عنوان یک سازه چندبعدی، وضعیتی را توصیف می‌کند که در آن زوجین با وجود زندگی مشترک ظاهری، از نظر عاطفی از یکدیگر جداو روابطشان با فقدان صمیمیت، کاهش تعاملات مثبت، و افزایش تعارض مشخص می‌شود پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد مقایسه‌ای به بررسی این سوال اساسی می‌پردازد که آیا و چگونه می‌توان با آموزش و به‌کارگیری مهارت‌های ارتباطی بر اساس اصول دریافتی از قرآن و یافته‌های علمی روانشناسی از بروز طلاق عاطفی پیشگیری نمود و با ادغام دیدگاه‌های قرآن و روان‎شناسی در زمینه ارتباطات بین‌فردی به این نتیجه می‌رسد که هر دو منبع با همه تفاوت‎ها و شباهت‎ها بر اهمیت و ضرورت مهارت‌های ارتباطی کلامی و غیرکلامی در حفظ و ارتقای کیفیت روابط زوجین تاکید دارند از منظر قرآن ارتباط مؤثر، مبتنی بر اصول اخلاقی، احترام متقابل، صداقت، و همدلی است و هدف ایجاد آرامش روانی، تقویت مودت و رحمت، پاسخگویی به نیازهای عاطفی و معنوی همسران است. روانشناسی نیزبا تکیه بر تحقیقات تجربی و مدل‌های نظری نشان می‌دهد که مهارت‌های ارتباطی، مانند گوش دادن فعال، بیان احساسات به شیوه سازنده، مدیریت تعارض، و ابراز قدردانی، نقش حیاتی در کاهش طلاق عاطفی ایفا می‌کنند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که راهکارهای علمی وعملی مبتنی بر آموزه‌های قرآنی و اصول روانشناختی در کاهش طلاق عاطفی مؤثرند و بارویکردهای متفاوت و مشابهی که در دو حوزه وجود دارد و تعریف یک ارتباط اصولی‎تر یعنی ارتباط با خدا، همه نیازهای ارتباطی زوجین تحت الشعاع رابطه اول قرا ر می‎گیرد و بسیاری از فاصله‎های ارتباطی را حل می‎کند.

واژگان کلیدی: طلاق عاطفی، مهارت ارتباطی، ارتباط موثر، ارتباط کلامی و غیر کلامی

پیمایش به بالا