فاطمه عطارد
چكيده
اين پژوهش پس از اشاره به فرايند هفتاد سالهی غربزدگي از مشروطيت تا انقلاب اسلامي؛ درصدد است تا نسبت ميان انقلاب اسلامي و غربزدگي را روشن كند. برخي معتقدند در تحليل غرب بايد ميان غرب سياسي، غرب فرهنگي، غرب اقتصادي، غرب نظامي و غرب علمي تفكيك قائل شد اما معتقديم اين پنج بخشِ ظاهراً مجزا در فلسفه به هم متصل ميشود. موضوع غربزدگي را نيز پيرو اين بحث ميتوان به غربزدگي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، نظامي و علمي تقسيم نمود. در اين نوشتار، غربزدگي در اين پنج بخش را در امتداد يكديگر دانستهايم. اين پژوهش به روش توصيفي- تحليلي و به شيوهی اسنادي كتابخانهاي به دنبال پاسخ به اين مسأله است كه انقلاب اسلامي ايران چه تأثيري بر پديدهی غربزدگي گذاشته است؟ نگارنده معتقد است كه گفتمان انقلاب اسلامي ايران با ساختن هويت برنامهدار و انسانسازِ ديني، به جريان غربزده در ايران پايان بخشيد. اما در اواخر دههی هفتاد، شاهد ظهور جريان غربگرا در حوزهی فرهنگ و احزاب سياسي هستيم.
واژگان کلیدی: ايران، غربزدگي، غربگرايي، انقلاب اسلامي،