بسم رب المهدی "علیه السلام"
تاریخ95/9/29 موضوع: اخلاق پژوهشی
امام باقر(ع)به جابر می فرمایند: «اعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ فَإِنْ کُنْتَ سَالِکاً سَبِیلَهُ زَاهِداً فِی تَزْهِیدِهِ رَاغِباً فِی تَرْغِیبِهِ خَائِفاً مِنْ تَخْوِیفِهِ فَاثْبُتْ وَ أَبْشِرْ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ مَا قِیلَ فِیکَ وَ إِنْ کُنْتَ مُبَایِناً لِلْقُرْآنِ فَمَا ذَا الَّذِی یَغُرُّکَ مِنْ نَفْسِکَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِیٌّ بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَى هَوَاهَا فَمَرَّةً یُقِیمُ أَوَدَهَا وَ یُخَالِفُ هَوَاهَا فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ مَرَّةً تَصْرَعُهُ نَفْسُهُ فَیَتَّبِعُ هَوَاهَا فَیَنْعَشُهُ اللَّهُ ... » أعرض نفسک علی کتاب الله ؛ نفست را عرضه کن به قرآن کریم چون یکی از دغدغه های هر مؤمنی این است که آیا مسیری که در زندگی میرود رفتارهایی که دارد ،روحیاتی که دارد ،تعاملاتی که دارد کنشهای فردی و اجتماعی که دارد ،در محیط خانه؛ با دیگران؛ در فضاهای اجتماعی احوالات انسانی؛ احوالات شخصی؛ آیا مَرضیِ درگاه الهی است؟ آیا در خط و مسیر است؟ آیا جزء مسیر صلحاء،ابرار، ومؤمنینی که مَرضیِ نظرخدا هست، هست یا خیر؟ما شاخص می خواهیم، معیار می خواهیم.
بله! یوم تبلی السرائر آن قیامت است ذلک یوم الحق قیامت است. آن وضعیت نهایی بشر در قیامت مشخص می شود درست است. اما آیا در همین دنیا بدون شاخص هستیم؟بدون معیاریم؟ همه باید منتظر بمانیم قیامت برپا شود بعد بفهمیم چه کاره هستیم؟ یا نه در همین دنیا هم یک شاخصه ها و معیارهایی هست که شخص خودش را میتواند بسنجد؟ مثلا در رابطه با نماز میفرماید: « إِنَّ الصَّلَوةَ تَنهَْى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ »نمازخواندن و نماز گزار بودن مانع از این میشود که انسان طرف گناه برود طرف فحشا و منکر برود یک شاخص است اگر کسی نماز خواند و بعد به دنبال فسق و فجور رفت معلوم میشود نمازش ، نماز نبوده است لازم نیست حتما قیامت برپا شود تا بفهمد که آیا نمازگزار است یا نمازگزار نیست؟ نمازها مقبول بوده یا نبوده است؟ بلاخره آثاری را بیان کرده اند که این آثار قابل دیدن و قابل ارزیابی است.
در این حدیث شریف در حقیقت حضرت می خواهد به جابر بفرماید که این طور نیست، اگر می خواهی بفهمی چکاره هستی و چه مسیری را در زندگی طی میکنی ، حتما باید قیامت برپا شود تا بفهمی ؟ همین جا هم می توانی و آن شاخص و معیار قرآن است. حضرت می فرماید: «أعرض نفسک علی کتاب الله » جانت را،نفست، شخصیتت را عرضه کن به کتاب الهی« فَإِنْ کُنْتَ سَالِکاً سَبِیلَهُ» اگر تو در مسیری حرکت می کنی که خدا در قرآن، تعیین کرده بر تو تطبیق میکند . خدا در قرآن واجباتی و محرماتی را می فرماید از روحیاتی خوشش می آید« إنَّ اللهَ یُحِبّ الصابرین، یُحبُّ المُتَطهرین» چیزهایی را خدا دوست دارد. چیزهایی را خدا مبغوض می دارد. وقتی به خود مراجعه میکنی. وقتی خود را به قرآن عرضه میکنی ، می بینی که سَالِکاً سَبِیلَهُ هستی در آن مسیر حرکت می کنی.
زَاهِداً فِی تَزْهِیدِه: آن چیزهایی که خدا از ما می خواهد؛ از آنها برحذر باشیم. گرد گناه نگردیم. گرد تباهی نگردیم .زهد بورزیم. «زهد» در مقابل رغبت است .چیزهایی که خدا می خواهد نسبت به انها زهد بورزیم رغبتی نداشته باشیم. شما اگر خود را به قرآن عرضه کردی و دیدی زَاهِداً فِی تَزْهِیدِهِ هستی آن چیزهایی که خدا می خواهد نسبت به آنها زهد بورزیم و طرف آنها نرویم ما هم طرفش نمی رویم زَاهِداً فِی تَزْهِیدِه زهد داری و رغبتی نداری .
رَاغِباً فِی تَرْغِیبِهِ :چیزهایی هم خدا از ما می خواهد و باید نسبت به آنها مشتاق باشیم . نسبت به آنها رغبت داشته باشیم و آن چیزها را دوست داشته باشیم وقتی به خود مراجعه می کنی می بینی که آن چیزها را دوست داری . خدا می خواهد رغبت داشته باشیم . ما هم درون خود نسبت به آنها رغبت داریم اگر این گونه است:
خَائِفاً مِنْ تَخْوِیفِهِ :آن چیزهایی که خدا ما را از آن چیزها می ترساند نسبت به عذاب الهی، نسبت به سوءعاقبت ،نسبت به طرف تباهی و ظلم رفتن ، ما هم می ترسیم از اینکه طرف ظلم برویم، می ترسیم از این که مبتلا به فسق و فجور و تباهی شویم، واقعا خدا ما را ازآن چیزهایی که ترسانده و مخوف داشته ما هم می ترسیم و ماهم خائفیم .
حضرت می فرماید: اگر این گونه هستی؛ فَاثْبُتْ وَ أَبْشِرْ در همین مسیر ثابت قدم باش و«أبشر» برتو بشارت باد خوشا به حالت که اینگونه هستی. البته این که آدمی چقدر کفهی عملش ،میزانش سنگین است و این که چه درجهای دارد .
در قرآن میفرماید: «هُم درجاتٌ». گاهی هم می فرماید : «لَهم درجات.» انسان درجات دارد کمااین که جهنم و تباهی هم درکات دارد مراحل دارد این که آدمی کدام درجه را احراز کند همان طور که امیرالمؤمنان (علیه السلام) میفرماید: « ...ان الغنی و الفقر» بعد عرض علی الله البته آن هنگام که اعمال انسان بر خدا بر عرضه می شود و یوم تبلی السرائر می شود و باطن اعمال بروز میکند و حقیقت ما هویدا می شود. البته درجات معلوم می شود که انسان چه درجاتی را کسب کرده است .اصل این که انسان در مسیر است یا خیر ؟ اصل این که مسیر درکات و تباهی و شقاوت را طی می کند یا مسیر قرب و درجات را طی میکند قابل احراز است.
بله! «الانسان الی نفسه البصیره» ؛ اگر انسان خود را گول نزند و با خود رو راست باشد بین خود و خدای عالم مسیر را صاف کند و نخواهد خود را توجیه کند و خود را به قرآن عرضه کند همان طور که در حدیث شریف است آدم می تواند بفهمد که در این مسیری که هست باید ثابت قدم باشد یا این که توبه و انابه کند و مسیرش را تغییر دهد و برود در مسیری که مرضی پروردگار باشد .
اللهم صل علی محمد وآل محمد
مدرسه معصومیه که افتخار نام مقدس حضرت معصومه(س) را با خود دارد مسیر رشدی داشته الحمدالله و از سال های طولانی از سال 86 شاهد رشدی هستیم که در زمان تصدی خود سعی کردم فضای خوبی برای رشد تحقیق فراهم کنیم و فراهم شد. صبح وبعداز ظهر در اختیار مدرسه باشد تا بتواند کارهایش را پیش ببرد هم فعالیت ها را گسترش دهد و هم در محیط فرهنگی خواهران قم تاثیرگذار بیشتر باشد.
در مؤسسات و نهادهای حوزوی گرچه وجه مدیریتی و پشتیبانی شرط لازم ومؤثر است اما هیچ وقت موفقیت و شکوفایی و رشد را تضمین نمی کند .آن چیزی که مکمل حسن مدیریت و پشتیبانی است به همت خواهران بر می گردد شما در هرجایی که هست اگر بهترین استاد را هم بیاورید تا انگیزه علم آموزی و جوهره تلاش علمی در دانشجویان و طلاب نباشد کسی به جایی نمیرسد. اگر بهترین امکانات و پشتیبانی فراهم باشد اما عرق دینی و تعهد و دلسوزی وتلاش نباشد به جایی نمی رسد.
وجهی که برمی گردد به آحاد طلاب، آحاد فضلاء، آحاد دانشجویان، آن« جنبه انسانی عنصر اصلی است» بزرگان که خالق آثار عمیق و تاثیر گذار و ماندگار تاریخی شدند. اینها آن زمان که این آثار را خلق کردند این برکات علمی را تولید کردند مؤسسات و نهادها نبود.
علامه امینی که اثر جاوید الغدیر را تولید کرده و به گفته صاحب نظران حوزه پژوهش شاید لااقل یک لجنه 200نفره میخواسته تا این اثر را بتواند خلق کند یک تنه انجام داده ،چیزی نبوده جز جوشش درونی ،جز همت جز تلاش، خودشان فرمودند به اندازه جثه ی خودم در حرم امام علی علیه السلام اشک ریختم. عاشقانه کار کردند؛ سوختند. به هند رفته و برخی آثار خطی که مربوط به ولایت و قضیه غدیر می شد وجای دیگر نبود به آن جا رفته و از صبح تا غروب در کتابخانه مشغول بوده است اینطور عاشقانه تلاش کرد.
اگر اینجا هم بخواهد رشد کند ،شکوفا شود و ما ثمرات وجودی تحصیلات خواهران را ببینیم و در کلان وضعیت فرهنگی کشور و به ویژه فرهنگ دینی قم امروز ثمرات را ببینیم، درست است وجه مدیریت عنصرتاثیر گذار است اما بخش اصلی آن برمی گردد به جوشش خود طلاب و انگیزهای آنان و تلاش هایی که می کنند و هیچ کس در هیچ عرصهای بدون تلاش و کوشش به جایی نمی رسد .
خداوند جواد و کریم است و هرکسی تلاش بکند در هرعرصه ای از باب جود و کرمش او را به مقصد می رساند.
کسی مال می خواهد، باید در مسیرش تلاش و کوشش کند ، جاه و مقام میخواهد، باید در مسیرش تلاش کند اگر کسی علم میخواهد، باید در مسیرش تلاش کند. اگر معنوی و تقوی میخواهد، باید تلاش کند. هیچ چیز را بدون تلاش و جدیت نمی دهند دراین عالم. خم رنگرزی نیست که مثلا با جادو و جمبل و فرمولی بشود کسی یک شبه عالم بشود و به مقاماتی برسد امور عالم تدریجی است ودر امور عالم که تدریجی است تلاش و کوشش لازم است.
قوام طلبگی و به طور کلی حوزه سه رکن اصلی دارد:1)آموزشی 2)پژوهشی 3)تبلیغی
یعنی خروجی حوزه پس از سال ها تلاش علمی، شخص یا مدرس و معلم خوبی میشود (وجه آموزشی) یا پژوهشگر و مولد علمی خوبی میشود یا مبلغ . در میان این سه رکن فقط رکن سوم است تبلیغ است که باید عمومیت داشته باشد .
هرکسی مدرس خوبی نمی شود بعضی ها موفق می شوند ، مدرس خوبی شوند و هرکسی مولد و پژوهشگر علمی خوبی نمی شود این طور نیست که از همه خواسته باشند. از همه طلاب و آحاد فضلاء؛ برادر و خواهر حوزوی بخواهند که پژوهشگر خوب یا مدرس خوب شود این شدنی نیست اما همه باید مبلغ باشند. مبلغ بودن یعنی عِرق. روحانی چه خواهر و چه برادر وجودش باید نمایانگر دین و مبلغ دین باشد .
مبلغ کیست؟ مبلغ در واقع یک رسانه است انتقال میدهد پیام دین را انتقال میدهد معنویات را. یعنی مینمایاند، نشان میدهد ابلاغ می کند به قدر سعه وجودیاش .
کسی با داشتن مهارت های تبلیغی به صورت گستردهتری می تواند انتقال دهد . پیام دین را بنمایاند. کسی دیگر توانایی اش کمتر است . اما اینک ه ما فارغ شویم و مسؤلیتی نداشته باشیم و احساس مسؤلیت در زمینهی تبلیغ دین نکنیم این پذیرفته شده نیست .
یکی از آفات حوزه امروز این است که بعضی خیال میکنند هیچ وظیفهای در زمینه تبلغ دین ندارند مثال: طلبهای می رود در اداره ، نهادی، دانشگاهی، جایی مشغول انجام خدمت می شود .کم کم احساس میکند. خودش را در وضعیت قرار می دهد. جذب محیط می شود و کارمند می شود گویی اصلا طلبه نبوده یعنی با آن کارمند بغلی که اصلا در حوزه نبوده و مدرکی گرفته و در آن اداره یا نهاد کار انجام میدهد هیچ فرقی ندارد انگار این با آن هیچ فرقی ندارد. ساعت ورود و خروج می زند. آیا کارش را درست انجام داده یا خیر ؟ از هویت طلبگی اش جدا می شود . در حالی که ما وقتی آمدیم در این شاخه؛ در این مسیر؛ دست بیعت با امام زمان عجل الله تعالی فرجه داده ایم . آمدهایم در این مسیر توحیدی و دینی قرار گرفتهایم .باید احساس کنیم هرجا باشیم. در هر موقعیتی باشیم . باید مبلغ رسالت الهی باشیم . در هرکجا باشیم. مبلغ رسالت خدا باشیم. این آن چیزی است که دارد در جامعه ما کمرنگ می شود. در جامعه علمی و حوزوی ما. آن وقت افراد خیال می کنند اگر جایی درسی دادند و در زمینهای تحقیقی انجام دادند . چیزی نوشتند تمام رسالت طلبگی را انجام دادند این را قبول ندارم. بنده فکر می کنم ، در میان این سه رکن پژوهشی ؛ آموزشی؛ تبلیغی ، تبلیغ؛ جزء مقدمات طلبگی است . یعنی باید هرجا هستیم ، احساس کنیم نسبت به دین وآموزههای دینی تعهد داریم .رفتارمان را باید کنترل کنیم. روحیات را باید کنترل کنیم . ما آزاد نیستیم هر جوری رفتارکنیم .هر جوری سلوک کنیم . هر جوری عکس العمل و واکنش نشان دهیم. ما دینمان را نمایندگی می کنیم. چون طلبه شدیم. چون درس ها خواندیم، این نکته ای است که باید توجه کنیم .
اما راجع به پژوهش چند نکته است:
نکته اول: تفاوت میان پژوهش و تولید فرهنگی
بین پژوهش و تولید فرهنگی باید تفاوت قائل شویم . آنچیزی اسمش تحقیق و پژوهش علمی است که در مرزهای دانش حرکت کند. اگر کسی در بخثی پیشرفت کرد و به آوردههای علمی در آن حوزه مسلط شد و خواست گامی به جلو بردارد ، آن میشود پژوهش و تحقیق. اصطلاح پژوهش و تحقیق این است: حرکت کردن در مرزهای دانش .
ما یک سری تولیدات فرهنگی، تولیدات علمی، در شاخه های مختلف علوم اسلامی می خواهیم. برای مدارس، دانشگاهها ، حوزه ، عمومی، کتاب خوب باید نوشته شود. معارف اسلامی منعکس شود. البته این ها تلاش علمی می خواهد . این ها لزوما تحقیق و پژوهش است؟نه لزوماً .
این ها عرضه است .ما احتیاج داریم معارف را عرضه کنیم .به شکل خوب عرضه کنیم تطبیق کنیم. اما اصطلاح پژوهش و تحقیق و کار محققانه خیلی زحمت دارد .سال ها باید در حوزهای انسان زحمت بکشد تا به مرزهای دانش آن حوزه نزدیک شود و به آن مسئله مورد تحقیق خودش مسلط شود، والّا اگر 4 تا کتاب ببینیم و با حسن سلیقه از میان این 4 کتاب یک تولیدی یک عرضه ای داشته باشیم، این نامش تولید فرهنگی است کار فرهنگی است و تولید علمی-پژوهشی نیست. تولید علمی- پژوهشی حرکت در مرزهای دانش است.
نکته دوم: لزوم انتخاب درست در حوزه پژوهش
این انتخاب درست و این که شخص خودش را صرف کدام حوزه دانشی قرار دهد، این دو ضلع دارد: هم باید نیاز سنجی خوبی بکند و هم خود شناسی خوبی بکند. هرکسی علایق و سلایق خاصی دارد. توانایی و ذوق خاصی دارد. از هرکسی نمی شود خواست در حوزه تاریخ و فلسفه پژوهشگر شود . هرکسی این توانایی را ندارد در بحثهای تطبیقی ورود پیدا کند . تواناییها، ذوقهایی میخواهد ،خودشناسی می خواهد ، باید وضع شی فی موضعه شود. این جا جای هوی و هوس نیست. کسی موفق می شود که خوب نسبت به خودش هم استعدادیابی و هم ذوق سنجی کند و هم تواناشهای خود را درست ارزیابی کند .
دست کم گرفتن خود کار درستی نیست و هم تحول در این زمینهها کار خوبی نیست که انسان ولو تواناییهای محدودی دارد به خود اجازه دهد در حوزههایی وارد شود که حقیقتا به مرزهای دانش رسیدن در آن حوزه سالیان سال تلاش علمی می خواهد . باید واقع بین باشیم . یعنی برای موفقیت در این زمینه هم واقع بینی و هم اندکی آرمان گرایی و اندکی شجاعت و تأمل لازم است .
چون اگر کسی بخواهد؛ واقع گرایی بر او غلبه کند و هیچ آرمانی نداشته باشد و هیچ بلندپروازی نداشته باشد نمی تواند استعدادهای نهفته خود را شکوفا کند. ما باید هم واقع نگر باشیم و هم اندکی آرمان گرا.
نکته سوم: تعهد دینی و تلاش در جهت صیانت از علم
در امر پژوهش،یکی از چالش ها این است که انسان در وادی تحقیقات مجرب و انتزاعی وارد شود بدور از نیازهای جامعه و نیازهای محیطی و نیازهایی که در عرصه فرهنگ عمومی است، یعنی دل خوش بدارد به تحقیقاتی که این تحقیقات کنجکاوی فردی او را ارضاء میکند. نه پاسخ دهی به یک نیاز محیطی و یک نیاز اجتماعی و یک نیاز بیرونی. یک چالش است، یک لغزشگاهی است که بسیاری را در خود فرو می برد و مبتلا می کند. افراد از روی کنجکاوی درونی به سوی مسائلی می روند چون ارضاء کنجکاوی درونی فرد را می کند برای آن فرد شیرین است اما چقدر نیاز عمومی را پاسخ می دهد؟ این خیلی مهم است .
این جا خلط بحث نشود ما دو جور پژوهش داریم :
پژوهش های تخصصی در حوزههای دانشی . مثلا فقیهی و فیلسوفی در بحث فقهی یا در بحث فلسفی مداقه می کند . مخالف این چیزها نیستم. معلوم است که باعث رشد علمی می شود و تواناییها و تلاشهای علمی فرد را بالا می برد. اما بحث در این است که در کنار این طور افزایش توانمندی های علمی، یکسری نیازها داریم که جامعه له له می زند . در جامعه ؛در عرصه هایی تشنگیها و نیازهای زیادی وجود دارد. بحث های کارنکرده وجود دارد که نیاز نظام ، نیاز جامعه و نیاز محیط علمی و معرفتی کشور است. این ها را کنار بگذارد بعد دنبال دغدغه های تجربی و و انتزاعی برود و به نشر آنها فکر کند به مقصود می رسد . تعادل و بالانس برقرار کردن میان دو تا در کنار تذل بیشتر و رشد بیشتر و تلاش بیشتر در آن شاخه دانشی . این یک نیاز است. در کنارش نیازمند این هستیم که آدم پژوهشگر برای جامعه خود هم موثر باشد . مانند بحث هنر برای هنر چیز خیلی مطلوبی نیست . پژوهش می کنم که پژوهش کرده باشم. پژوهش برای پژوهش بما هو ، پژوهش خیلی مطلوبی نیست در عین حال که در وجوهی لازم است نباید به این بسنده کرد. آن تعهد هم خیلی مهم است.
نکته چهارم: مراعات اخلاقیات پژوهش
بحث خیلی مفصل است محورهای آن چنین است:
1-رعایت امانت داری در استفاده از تلاش علمی دیگران، که دو مبحث دارد. الف) در فهم باید امانت دار باشیم که گاهی محتوای عقیده و فهم طرف را جوری عرضه می کنیم و تقریر می کنیم که بتوانیم به آن اشکال کنیم این امانتداری نیست. جوری تقریر می کنیم که بتوانیم به آن اشکال کنیم . نه آن طوری که گوینده کلام مد نظرش بوده است. این امانت داری نیست.
ب)گاهی مطالب را از دیگران می گیریم بر سرسفره علمی دیگران می نشینیم بهره مند از دانش دیگران میشویم اما در نوشته خود هیچ یادی نمی کنیم. این امانت داری نیست.
2-اخلاق و ادب در حوزه نگارش
اصلا نیازی نیست وقتی می خواهیم قول مقابل را رد کنیم. قلم طغیان کند و در نگارش از ادب اسلامی فاصله بگیریم . خود نقد آدابی دارد ؛ نقد اخلاقیاتی دارد. باید مشهود باشد. بزرگان ما؛ مرحوم مطهری و دیگران آقای سبحانی ، مکارم، مثل کسانی از معاصر از بزرگان ما علامه طباطبائی (شاه فردی است علامه) اصلاً با طغیان قلم هیچ سر وسرّی ندارند . بزرگان سعی می کنند خیلی مؤدبانه مطالب را نقد کنند. جزء اخلاقیات است که باید رعایت شود .
3-جو زده نشدن ؛ روشنفکرزده نشدن، غرب زده نشدن و مغلوب محیطهای خاصی قرار نگرفتن .
بعضی ها مثلا در نشریهای می خواهند چیزی بنویسند که آن نشریه گرایش خاصی دارد و یا در محیطی می خواهند کار پژوهشی عرضه کنند که جو خاصی دارد . گاهی وقت ها مشاهده می شود به خاطر ضعف نفس ؛ به خاطر این که بیشتر به چشم بیاید و بهتر مورد توجه قرار بگیرد. سعی می کند از خطوط قرمز اعتقادی عبور کند. یک سری اصول را کنار بزند. تشبّه پیدا می کند به برخی از جریانات روشنفکری تا به گونهای اظهار فضل ؛ اظهار وجود کرده باشد درتمام اینها ، در پس آن ضعف نفس است .محققی ، محقق میشود پژوهشگری؛ پژوهشگر موفق می شود که تسلیم حقیقت باشد .حق مدار باشد. از قوه نفس برخوردار باشد شرایط بر کار او بر اثر او تأثیرگذار نباشد.
تشکر از تمام مجموعه و دست اندرکاران حوزه . قوام یک مجموعه اموزشی به اساتید است .
امید داریم همه ما در پیشگاه الهی و در محضر امام که افتخار سربازی داریم تلاش ما مقبول باشد و مجاز ما را حقیقت کند که ادعا داریم به مجاز خود را سرباز امام می دانیم مجاز را خدا حقیقت کند و در یوم الجزا سربلند باشیم.
التماس دعا
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج75 ؛ ص163
ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق. النص ؛ ص284
الاود: العوج. و قد یأتی بمعنى القوّة.
امام باقر «ع»- از سفارشهاى او به جابر بن یزید جعفى: .. بدان که تو دوست ما نیستى مگر آن زمان که اگر اهل شهر بر ضد تو جمع شوند و بگویند که تو مردى بدى، این تو را اندوهناک نسازد، و اگر بگویند که تو مردى نیکوکارى، این مایه شادمانى تو نشود، (زیرا که میزان خوبى و بدى انسان،کتاب خدا و عمل به آن است،) پس خود را بر کتاب خدا عرضه کن، اگر دیدى رهرو راه خدایى، و در آنچه زهد فرموده است زاهد، و به آنچه ترغیب کرده است مایلى، و از بیم دادن آن بیمناک مىشوى، استوار باش و شادى کن، که (در این صورت)، آنچه در باره تو بگویند به تو زیانى نمىرساند... الحیاة / ترجمه احمد آرام ؛ ج2 ؛ ص141
اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ عنکبوت(29):45