جمعه 31 فروردين 1403  
(مهار تورم، رشد تولید)
نشست های فرهنگی اخلاقی
چهارشنبه 29 مرداد 1393 تفکر و نقش آن در زندگی
درس اخلاق با موضوع تفکر و نقش آن در زندگی
با حضور حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای همتیان ( زید عزه )
قرآن در بسیاری از آیاتش زندگی انبیا را بیان می کند و به ما هم توصیه می کند که تاریخ انبیا را بخوانیم و روی آن تفکر کنیم. سرّش هم اینست که زندگی یک راه نرفته است. امام صادق (ع) فرمودند: شما دو عمر ندارید که در یکی تجربه کنید و در دیگری عمل کنید.
انبیا کسانی هستند که مسیر زندگی را به خوبی طی کرده اند و برای ما هم قابل اعتمادند. ببینید انبیا چطور دین خدا را تبلیغ می کردند و شیوه ی معاشرتشان با خانواده، مردم و حتی دشمنانشان چگونه بوده است؟
اولین نکته توجه به تاریخ انبیاست.
نکته دوم اینست که هم خدا و هم انبیا می گویند که ما از طرف خداییم. قرآن در سوره ی حجرات می فرماید: ای مردم بدانید این پیامبری که بین شماست، فرستاده ی خداست. همچنین زمانیکه حضرت موسی (ع) شبانه بنی اسرائیل را از مصر خارج می کند و بسوی رود نیل می برد و فرعون، که قرآن مکررا او را یک انسان طغیانگر معرفی می کند، با لشگری بزرگ برای از بین بردن موسی از پشت سر می آید ، قرآن دو نوع ادبیات را برای ما بیان می کند.
قرآن می فرماید: اصحاب موسی گفتند ما گرفتار شدیم، یا باید خود را به نیل بیاندازیم یا بدست فرعون بسپاریم. اما ادبیات دیگر برای موسی است که می فرماید: هرگز ما گرفتار نشده ایم و با چند تاکید می گوید خدا با ماست و ما را هدایت می کند. طلبه باید اینطور به راهش مومن باشد. مثلا وقتی مشرکان مکه به پیامبر گفتند: دست از حرف زدن علیه بت های ما بردار، هر چه خواستی به تو می دهیم. پیامبر خیلی قاطعانه فرمودند: اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهید از راهم برنمی گردم. همچنین وقتی حجر بن عدی و یارانش را پس از مدت ها شکنجه به باغات شام آوردند، برایشان قبر و کفن حاضر کردند و گفتند: اگر دست از علی (ع) برندارید کشته می شوید و در همین قبرها به خاک سپرده می شوید، حجر و یارانش خندیدند و گفتند: مگر زندگی با شما چقدر برای ما ارزش دارد که دست از علی برداریم؟
گاهی اوقات خوب است انسان بداند چقدر نزد خدا آبرو دارد؟ در روایات آمده است اگر می خواهید بدانید ارزش شما پیش خدا چقدر است ببینید خدا نزد شما چه ارزشی دارد؟ این مسئله در مورد امام عصر (عج) نیز همینطور است.
دومین نکته آیات اینست که باور کنیم مال خداییم. چون اگر انسان صاحب داشته باشد، خود را مفت نمی فروشد. حضرت امام (ره) در کتاب شریف چهل حدیث می فرماید: خدا صاحب دل ماست. اگر این خانه را در اختیار صاحب خانه قرار دهیم آن گاه همه کارهای ما خدایی می شود. خداوند باری تعالی نیز در حدیث قرب نوافل می فرماید: بنده به واسطه نوافل به من نزدیک می شود تا جاییکه " کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و یده الذی یبطش بها " ؛ من گوش او می شوم که با آن می شنود، چشم او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن کار می کند. یعنی تمام وجودش خدایی می شود.
قرآن در سوره ی نور می فرماید: ای کسانیکه ایمان آوردید از گامهای شیطان تبعیت نکنید. شیطان در ابتدا می گوید: "انی دعوتکم" . این اولین مرحله از دعوت شیطان است، ولی شیطان به همین بسنده نمی کند.در مناجات ائمه آمده است: خدایا من از نفسم به تو شکایت می کنم، مرتبا من را به بدی امر می کند وتلاش می کند که برای من گناه روی گناه انبار کند. ساده اندیشی است که انسان بگوید من یک بار از نفسم و شیطان تبعیت می کنم و سپس رهایش می سازم. در ادعیه تعقیبات نماز که دستور داده شده هر روز بخوانیم آمده است: خدایا پناه می برم به تو از نفسی که سیرایی ندارد.
طبق فرموده امیرمومنان در نهج البلاغه، انسان ها در ابتدا شیطان را الگو قرار می دهند وسپس کم کم شیطان شریک آنها می شود. مثلا روایاتی که در کتب آداب فردی آمده است که در هر کاری اگر نام خدا برده نشود شیطان در آن کار شریک آدمی می شود. یعنی اینجا شیطان یک مرحله پیش آمده است. وقتی شیطان در دلی خانه کرد کم کم در آنجا تخم گذاری می کند و اندک اندک در زندگی انسان رفت و آمد پیدا می کند و در نتیجه به جایی می رسد که با گوش انسان می شنود و با چشمش می بند و با زبانش سخن می گوید.
وقتی امام علی (ع) صفات متقین را برای همام برشمردند و همام جان به جان آفرین تسلیم کرد، شخصی از امام پرسید: چرا شما فوت نکردی؟ امام پس از توضیح علت و اینکه ظرفیت انسانها با هم متفاوت است، فرمودند: این کلام را شیطان بر زبانت جاری کرد. طبق فرموده آیت الله جوادی آملی بعضی افراد لال شیطانند و بعضی سخن گوی شیطانند.
نکته سوم اهمیت تقوی است. اگر کسی می خواهد دنیا و آخرت را داشته باشد، باید با تقوی باشد. به همین دلیل امیرالمومنین می فرمایند: تقوای الهی داشته باشید هرچند کم باشد. خوشا به حال کسی که هنگام مراقبه و محاسبه نفسش ببیند که زمینه گناه برایش پیش آمد و گناه نکرد. همچنین هنگامی که از امام معنای تقوا را پرسیدند امام فرمودند: زندگی در این دنیا مانند راه رفتن در بیابان پر از خاری است که انسان باید ببیند که هر کجا که خار نیست قدم بگذارد. چنانچه قرآن به موسی و هارون می گوید: به فرعون بگویید " الا یتقون " از آنها می خواهد که به او احترام گذارند و با نرمی و محبت با او سخن بگویند.
گزیده مطالب :
امام صادق (ع) فرمودند: شما دو عمر ندارید که در یکی تجربه کنید و در دیگری عمل کنید.
انبیا کسانی هستند که مسیر زندگی را به خوبی طی کرده اند و برای ما هم قابل اعتمادند.1)اولین نکته توجه به تاریخ انبیاست.نکته دوم اینست که هم خدا و هم انبیا می گویند که ما از طرف خداییم.
زمانیکه حضرت موسی (ع) شبانه بنی اسرائیل را از مصر خارج می کند و بسوی رود نیل می برد . فرعون، با لشگری بزرگ برای از بین بردن موسی از پشت سر می آید ، قرآن دو نوع ادبیات را برای ما بیان می کند. قرآن می فرماید: اصحاب موسی گفتند ما گرفتار شدیم، یا باید خود را به نیل بیاندازیم یا بدست فرعون بسپاریم. اما ادبیات دیگر برای موسی است که می فرماید: هرگز ما گرفتار نشده ایم و با چند تاکید می گوید خدا با ماست و ما را وهدایت می کند. طلبه باید اینطور به راهش مومن باشد.
در روایات آمده است اگر می خواهید بدانید ارزش شما پیش خدا چقدر است ببینید خدا نزد شما چه ارزشی دارد؟ این مسئله در مورد امام عصر (عج) نیز همینطور است.
2)دومین نکته آیات اینست که باور کنیم مال خداییم. حضرت امام (ره) در کتاب شریف چهل حدیث می فرماید: خدا صاحب دل ماست. اگر این خانه را در اختیار صاحب خانه قرار دهیم آن گاه همه کارهای ما خدایی می شود. خداوند باری تعالی نیز در حدیث قرب نوافل می فرماید: بنده به واسطه نوافل به من نزدیک می شود تا جاییکه " کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و یده الذی یبطش بها " ؛ من گوش او می شوم که با آن می شنود، چشم او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن کار می کند. یعنی تمام وجودش خدایی می شود.
قرآن در سوره ی نور می فرماید: ای کسانیکه ایمان آوردید از گامهای شیطان تبعیت نکنید. شیطان در ابتدا می گوید: "انی دعوتکم" . این اولین مرحله از دعوت شیطان است، ولی شیطان به همین بسنده نمی کند.
طبق فرموده امیرمومنان در نهج البلاغه، انسان ها در ابتدا شیطان را الگو قرار می دهند وسپس کم کم شیطان شریک آنها می شود. مثلا روایاتی که در کتب آداب فردی آمده است که در هر کاری اگر نام خدا برده نشود شیطان در آن کار شریک آدمی می شود.
 وقتی امام علی (ع) صفات متقین را برای همام برشمردند و همام جان به جان آفرین تسلیم کرد، شخصی از امام پرسید: چرا شما فوت نکردی؟ امام پس از توضیح علت و اینکه ظرفیت انسانها با هم متفاوت است، فرمودند: این کلام را شیطان بر زبانت جاری کرد. طبق فرموده آیت الله جوادی آملی بعضی افراد لال شیطانند و بعضی سخن گوی شیطانند.
3)نکته سوم اهمیت تقوی است. امیرالمومنین می فرمایند: تقوای الهی داشته باشید هرچند کم باشد. همچنین هنگامی که ازامام معنای تقوا را پرسیدند امام فرمودند: زندگی در این دنیا مانند راه رفتن در بیابان پر از خاری است که انسان باید ببیند که هر کجا که خار نیست قدم بگذارد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
 
امتیاز دهی
 
 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما