یکی از کارکردهای ازدواج، افزایش داراییها و اموال است. بنا بر پژوهشها، ازآنجاکه افراد متأهل در قیاس با مجردها، قدرت بیشتری در ذخیره داراییهای خویش دارند، درمجموع ثروتمندترند[1] و با ازدواج روزی بیشتری نصیب افراد متأهل میشود.[2] اما برطرف ساختن نیازهای مالی و مدیریت مسائل مالی خانواده، مسئولیت کدامیک از زن و شوهر است؟
پیشازاین یادآور شدیم که ویژگیهای زن و مرد در پذیرش نقشها تأثیر بسزایی دارند. مردان که از ویژگی حمایتکنندگی قویتری برخوردارند و از احساسهای مثبتِ بارآوری در نتیجه کار بهره میبرند، در قیاس با زنان که ویژگی ذخیرهکنندگی عمیقتری دارند، در مسائل مالی دو نقش متفاوت خواهند داشت.
آموزههای دین این باور را به ما گوشزد میکند که برطرف کردن نیازهای مالی و اقتصادی خانواده، از نقشهایی است که بر دوش شوهر نهاده شده است.[3] وی برای فراهم ساختن معاش و روزی خانواده و تهیه نیازمندیهای زندگی و لوازم منزل باید تلاش کند. البته تصرف در اموال بهدستآمده نیز باید با اجازه شوهر صورت پذیرد.[4] این جایگاه برای یک مرد آنچنان والاست که از نگاه آموزههای دینی، برترین و بالاترین هزینهای که او در زندگی میکند، آن است که برای خانوادهاش خرج کند؛[5] چرا که با هزینه کردن در زندگی احساس مثبتِ بارآوری به مردان دست میدهد. البته این احساس در سایه کار و تلاش برای رفاه خانواده به وجود میآید و نشاط وی را به همراه خواهد داشت.
اما زنانی که از راه کار و جز آن درآمدی به دست میآورند، لزومی ندارد آن را در خانواده هزینه کنند و در این زمینه نقشی ندارند؛ اما میتوانند همسران خود را در این زمینه یاری کنند و مشکلات مالی را کاهش دهند. به هر شکل، با تعیین مسئولیت در حوزه مسائل مالی این مسئله پیش روی ماست که چه کسی بهتر است آن را هزینه کند و بر آن کنترل داشته باشد؟
زوجهایی که مدیریت مسائل مالی تنها بر دوش یکی از آنهاست و کنترل برابری بر چگونگی خرج کردن ندارند، احساس رضایت کمتری را تجربه میکنند.[6] بهتر است که زن و شوهر، هر دو از وضعیت مالی و چگونگی هزینه آن آگاه باشند. ازآنجاکه زنان در ذخیره و پسانداز کردن دقیقترند، میتوان پسانداز امور مالی خانواده و هزینه آن را در «اهداف کوتاهمدت» به آنان واگذار کرد. زنان به دلیل ویژگی ذخیرهکنندگی میتوانند حقوق کم یا فراوانی را که شوهر برای یک ماه در اختیارشان قرار داده تا پایان ماه، بهگونهای ضابطهمند مدیریت کنند، اما مردان بعید نیست که آن را تا اواسط ماه پایان بخشند! البته زنان امکان دارد مبالغ فراوان را نیز در یک ماه هزینه کنند، مگر اینکه بخواهند آن را برای اهداف کوتاهمدت یا بلندمدت همانند خرید خانه نگاه دارند. با در نظر گرفتن الگوهای تربیتی، فرهنگی و اجتماعیای که زن در آن پرورش یافته است، بعید نیست مدیریت مالی زن به دلیل ویژگی ذخیرهکنندگی او با اهداف کوتاهمدت مالی هماهنگتر باشد، تا اهداف بلندمدت.
رهنمودهایی درباره مدیریت مالی
بهتر است چگونگی خرج کردن درآمدتان را اولویتبندی کنید.
تفاوتهای اساسی در اولویتبندی چگونگی استفاده از پول را بررسی کنید.
برنامه مالی خود را بهگونهای طرحریزی کنید که بر اشتراک مساعی و همکاری طرفین مبتنی باشد.
مرد بهتر است همچنانکه به فکر حوادث آینده و روز مبادای خویش است، به فکر آینده همسرش (که معمولاً خانمها از آن بیمناکاند) نیز باشد.
به وضعیت مالی شوهرتان توجه کنید و خواستههای مالی خود را بر پایه نیازتان، نه بر مبنای رقابت و چشموهمچشمی تنظیم کنید.
بدهکاری، سنگینترین بار زندگی است که روان را متأثر میسازد و شما را محدود میکند. برای تغییر ظاهر زندگی و خرید کالاهای غیرضروری زیر بار قرض نروید.
نخست بدهکاری ماهیانه خود را بپردازید تا از خرید کردن، بدون قسط و بدهکاری ماهیانه لذت ببرید.
میانهروی را در مسائل مالی یک اصل بشمارید و بدانید که با اعتدال، نیمی از معیشت خود را مدیریت کردهاید.
[1]. دیوید اچ. اولسون و اميکي اولسون، توانمندسازی همسران، ترجمة کامران جعفرينژاد و منصوره اردشيرزاده، ص6.
[2]. محمدبنيعقوب کليني، الکافی، ج5، ص329، ح6؛ ابوجعفر ابنبابويه قمي، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص383، ح4345.
[3]. محمدبنحسن حر عاملي، وسائل الشيعه، ج21، ص517.
[4]. محمدبنيعقوب کليني، الكافي، ج5، ص514.
[5]. علاءالدين علي متقيهندي، کنز العمال، ج6، ص428، ح16396؛ مسلمبنحجاج قشيري، صحیح مسلم، ج2، ص692، ح38.
[6]. دیوید اچ. اولسون و اميکي اولسون، توانمندسازی همسران، ترجمة کامران جعفرينژاد و منصوره اردشيرزاده، ص109.