شنبه 19 آبان 1403  
(مهار تورم، رشد تولید)
درآمدی بر فعالیت های فرهنگی امام هادی(علیه السلام)



درآمدی بر فعالیت های فرهنگی امام هادی(ع)

 

امروزه اهمیت و ضرورتِ انجام فعالیت های فرهنگی بر احدی پوشیده نیست. رسیدن به این امر مهم، نیازمند حرکتی جهادی و انقلابی است. اصلاح جامعه، بدون اصلاح فرهنگ آن میسر نخواهد بود؛ زیرا فرهنگ همانند روحی است که جامعه را به حرکت وا می دارد و به فعالیت های آن جهت می بخشد. فرهنگ به مجموعه ای از اعتقادات، باورها و ارزش های اخلاقی گفته می شود که ریشه در دین اسلام و مکتب تشیع دارد و زمینه ساز اعمال و رفتارهای فردی و جمعی می شود. فعالیت های فرهنگی، همان تلاش هایی است که برای تبیین، تبلیغ و ترویج فرهنگ اسلامی صورت می گیرد. برای کامیابی در رسیدن به اهداف فرهنگی، شناخت دین و راهنمایان صادق آن، یعنی پیامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) و روش های فعالیت های فرهنگی آنان، امری شایسته و بایسته است. اگر چه دامنۀ فعالیت های فرهنگی عصر حاضر نسبت به آن عصر بسیار گسترده تر و متنوع تر شده است، اما مبنای هر حرکت مهم فرهنگی باید ریشه در فرهنگ قرآن و سنت نبوی داشته باشد که از بنیان های اصیل آن، فهم روش های فرهنگی امامان(ع) است. این نوشتار فعالیت های فرهنگی امام هادی(ع) را تبیین و بررسی می کند.

الف. اوضاع اجتماعی  سیاسی عصر امام هادی(ع)

عصر زندگی امام هادی(ع)، عصر اختناق و استبداد بود؛ به گونه ای که دولت عباسی کوچک ترین حرکت نهضت علویان را بی رحمانه سرکوب و نابود می کرد. متوکل عباسی نسبت به امام علی(ع) و خاندانش، کینه و عداوت عجیبی داشت و اموال علاقمندان آن حضرت را مصادره می کرد و آنها را به قتل می رساند.[1] شرایط بسیار دشوار سیاسی  امنیتی عصر امام هادی(ع) به ویژه در دورۀ حکومت متوکل، به گونه ای بود که آن حضرت حتی در برخی از شرایط زمانی و مکانی نمی توانست به راحتی به پرسش های شیعیان پاسخ دهد. محمد بن شرف می گوید: «همراه امام هادی(ع) در مدینه راه می رفتم، امام(ع) فرمود: آیا تو پسر شرف نیستی؟ عرض کردم: آری. آن گاه خواستم از حضرت پرسشی کنم، امام(ع) بر من پیشی گرفت و فرمود: ما در حال گذر از شاهراه هستیم و این محل برای طرح سؤال مناسب نیست».[2] امام هادی(ع) با وجود این شرایط سخت، فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را متوقف نکرد و وظایف الهی خود را به صورت مخفیانه و حساب شده انجام می داد.

ب. شیوه های فعالیت های فرهنگی امام هادی(ع)

فعالیت های فرهنگی امام هادی(ع) را می توان در محورهای ذیل بیان کرد:

1- تبیین جایگاه امامت اهل بیت(ع)

مهم ترین حرکت فرهنگی امام هادی(ع)، تبیین مسأله امامت و تعمیق افکار شیعیان پیرامون مبحث امام شناسی است. یکی از نیازهای اصلی جامعه اسلامی به ویژه شیعیان در دوران حکومت عباسی و به خصوص متوکل، شناخت خاندان پیامبر(ص) بود. امام هادی(ع) همانند امام سجاد(ع) در قالب دعا و زیارت، به تبیین مقام امامت و جایگاه اهل بیت(ع) پرداخت. چند دعا و زیارت نامه از امام هادی(ع) بر جای مانده است که از مشهورترین آنها، زیارت جامعه کبیره است. این زیارت که دارای سند صحیحی است، از نظر بلاغت نیز در بالاترین درجه قرار دارد. زیارت جامعه کبیره، شیعیان را از خطر افراط و تفریط حفظ کرده است؛ خطری که متوجه دو گروه شد:

اهل غلو و دشمنان و منکران مقام ائمه ع. امام هادی(ع) در این زیارت مطالب ارزشمند و بنیادینی را درباره اهل بیت و امامان معصوم(ع) بیان می دارد که به چند فراز آن اشاره می شود:

۱/1- امامان بندگان مخلَص خدا

امام هادی(ع) در این زیارت، در مقام معرفی انوار پاک ائمه اطهار(ع) و نحوه ارتباط وجودی آنان با حضرت حق می فرماید:

السَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ إِلَی اللّهِ، وَالْأَدِلَّاءِ عَلَی مَرْضاةِ اللّهِ، وَالْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمرِ اللّه، وَالتَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللّهِ، وَالْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللّهِ، وَالْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللّهِ وَنَهْیهِ، وَعِبادِهِ الْمُکرَمِینَ الَّذِینَ لَایسْبِقُونَهُ بالْقَوْلِ وَهُمْ بأَمْرِهِ یعْمَلُونَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛[3] سلام بر دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان بر خشنودی خدا و استقراریافتگان در امر خدا و کاملان در محبّت خدا و مخلصان در توحید خدا و آشکارکنندگان امر و نهی خدا و بندگان گرامی خدا، آنان که به گفتار بر خدا پیشی نمی گیرند و به دستورش عمل می کنند و رحمت و برکات خدا بر آنان باد.

امام(ع) در این فراز تأکید دارد که امامان، بندگان مطیع خداوند هستند که در راستای تبلیغ و دعوت عموم مردم به سوی خداوند گام بر می دارند. آنان در این مسیر، در مدار عبودیت حرکت، و به دستورات الهی عمل می کنند.

2/1- تلاش فداکارانه و صبورانه امامان در راه تبلیغ دین

ائمه اطهار(ع) در راه هدایت انسان ها، همه مشکلات را تحمل نمودند و پذیرفتند که در این راه حتی جان خود را تقدیم خدا کنند: «وَ دَعَوْتُمْ إِلَی سَبِیلِهِ بالْحِکمَةِ وَالْموْعِظَةِ الْحسَنَةِ، وَبَذَلْتُمْ أَنْفُسَکمْ فی مرْضاتِهِ، وَصَبَرْتُمْ عَلَی مَا أَصابَکمْ فی جَنْبِهِ،... ؛[4] و مردم را با حکمت و پند نیکو به راه او دعوت کردید و جان خود را در خشنودی او نثار نمودید و بر آنچه در کنار او به شما در رسید، صبر کردید». مطابق این فراز، ائمه اطهار(ع) با روش حکمت و موعظه حسنه و بر اساس صبر و بردباری به هدایتگری می پرداختند: «وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بأَمْرِنَا لَما صبَرُوا وَ کانوا بآیاتِنَا یوقِنُونَ».[5]

زیارت جامعه کبیره، مملو از مطالب ارزشمند درباره معارف اسلامی و مقام اهل بیت(ع) است که شایسته است به طور مستقل به آن پرداخته شود.

2- جهاد علمی امام هادی(ع) و تربیت شاگردان

زمان امامت امام هادی(ع)، زمان درگیری میان دو مکتب بزرگ کلامی، یعنی اشاعره و معتزله بود. چالش های میان این دو مکتب در عرصه های کلامی، تفسیری، حدیث و فقه، پیامدهای بسیاری به دنبال داشت. «اندیشه های سطحی و ظاهرگرایی اشاعره، سبب رکود علمی و عدم باز تولید مباحث عقلی و فلسفی در حوزه های علمی مسلمانان شد».[6] طرح مباحث جدید مانند جبر و تفویض، امکان یا عدم امکان رؤیت خدا، جسمیت خدا، خلق قرآن، عدل الهی و جایگاه عقل در دین، از مباحث مورد نزاع میان اشاعره و معتزله بود.[7] امام هادی(ع) در برابر شبهات، پرسش ها و مباحث علمی مطرح شده، تلاش های متعدد و متنوع زیر را انجام می داد:

۱/2- تشکیل جلسات علمی و مناظره

امام هادی(ع) برای تبیین اندیشه صحیح و ناب اسلامی و نقد و بررسی آرای اندیشمندان و به خصوص رهبران فکری اشاعره و معتزله، مناظراتی را ترتیب می داد و با استدلال های روشن و قاطع بطلان نظریه جبر و نظریه جسم داشتن خدا را اثبات می کرد.[8]

۲/2- تألیف اثر

امام هادی(ع) در پاسخ به پرسش های مردم اهواز درباره جبر و تفویض، رساله ای مفصل نوشت و با بیانی روشن و استدلالی قاطع نظریه صحیح «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» را اثبات کرد.[9]

3/2- تربیت شاگردان و تألیف کتاب توسط آنان

عصر امام هادی(ع) را می توان عصر انقلاب فرهنگی شیعه از نظر تألیف کتاب دانست. در این زمان اصحاب و شاگردان امام ع، 429 کتاب نوشته اند. شیخ طوسی(ره) تعداد شاگردان آن حضرت را در زمینه های مختلف علوم اسلامی، 185 نفر می داند.[10] شاگردانی مانند احمد بن محمد خالد برقی که افزون بر کتاب المحاسن، 119 عنوان کتاب دارد یا محمد بن علی بن سعید که 17 کتاب نوشته است و....[11]

3- بیان احکام الهی

یکی از روش های امام هادی(ع) برای تبیین احکام اسلامی و اثبات برتری مکتب امامیه، پاسخ به پرسش های خلیفه و علمای دربار بود که به دو نمونه اشاره می شود:

اول: در زمان متوکل، مرد نصرانی در زمه با زن مسلمانی مرتکب خطا شد. قرار شد بر او حد جاری سازند و او را بکشند که مرد نصرانی مسلمان شد. یحیی بن اکثم، قاضی القضات مانع قتل او شد و گفت: «الاسلامُ یَجُبُّ ما قَبلَهُ؛ ایمان شرک و گناه او را نابود ساخت، پس حد و قتل بر او جاری نیست». متوکل مسأله را به امام هادی(ع) ارجاع داد. امام(ع) در جواب نوشت: «به او تازیانه بزنید تا بمیرد»، ولی یحیی بن اکثم مانع شد و بقیه فقها نیز گفتند این حکم، نه در قرآن است و نه در سنت پیامبر(ص). امام(ع) در نامه دیگری نوشت که این حکم از آیه «فَلَمْ یکُ ینْفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا»[12] استفاده می شود. مطابق این آیه مجرم و گناهکاری که پس از اثبات جرم و مشاهده مجازات و کیفر اظهار ایمان کند، نفعی برای تخفیف کیفر عذاب ندارد. ایمان باید پیش از آن باشد.[13]

دوم: زمانی متوکل بیمار شد و نذر کرد اگر شفا یابد، تعداد کثیری دینار در راه خدا صدقه دهد. وقتی بهبود یافت، از فقها پرسید چند دینار باید صدقه دهد تا کثیر محسوب شود؟ فقها فتاوای مختلفی دادند. متوکل مسأله را از امام هادی(ع) پرسید. امام(ع) پاسخ داد که باید 83 دینار بپردازد. فقها از این فتوا تعجب کردند و به متوکل خواستند که از امام(ع) بپرسد این فتوا را بر چه اساسی داده است؟ حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «خداوند در قرآن می فرماید: لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ؛[14] و همه خاندان ما روایت کرده اند که جنگ ها و سریّه های زمان پیامبر(ص)، 83 جنگ بوده است».[15]

4- نهادینه سازی باورها و ارز ش های دینی

امام هادی(ع) با استفاده از همه موقعیت ها، می کوشید فرهنگ دینی را میان مردم ترویج و به استحکام و درونی سازی آن بپردازد که به چند مورد آن اشاره می شود:

4/1- مخالفت با هر گونه انحرافات فکری وعملی

امام هادی(ع) در راستای کارهای فرهنگی خود، با افکار و مکاتب انحرافی به ویژه اهل غلو به مبارزه شدید پرداخت. اهل غلو، دارای افکار و اعتقادات باطل بودند و می کوشیدند دیگران را به انحراف بکشانند. آنها از یک سو مقام امام(ع) را تا حد الوهیت و حلول بالا می بردند و از سوی دیگر با ادعای نبوت و نیابت از امام ع، سبب رواج خرافات، بدعت، اباحیگری و آزادی شهوات و هوا و هوس می شدند. برخی از غالیان، فرایض را انکار و محرمات را مباح و حلال می دانستند. امام هادی(ع) در مخالفت با غالیان به دو شیوه مبارزه کرد: مبارزه منفی و مبارزه مثبت. امام(ع) در مبارزه منفی، غالیان را لعن کرد، عقاید آنان را بدعت و باطل شمرد، خون شان را هدر و دستور مرگ آنان را صادر فرمود.[16] در مبارزه مثبت نیز به تبیین دیدگاه درست درباره اهل بیت و مقام امامان(ع) پرداخت و با ارائه زیارت جامعه کبیره و نیز سخنان ارزشمند دیگر مقام واقعی امامان(ع) را تبیین نمود و خط بطلانی بر مدعیان دروغین کشید.

در مباحث فرهنگی، شناخت حد و مرزهای دقیق دینی و تشخیص انحراف ها بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ از این رو باید حساب شده و با دقت عقاید و افکار خود را مورد ارزیابی قرار داد تا گرفتار افراد و تشکل های تقلبی نشد. برای این منظور باید ارتباط خوب و قوی با علمای راستین و مراجع عظام تقلید و روحانیت معزز برقرار کرد و درباره اعتقادات و اصول اساسی و سبک زندگی مؤمنانه به آنان مراجعه نمود؛ چنان که عبدالعظیم حسنی(ع) به خدمت حضرت هادی(ع) رسید و دین و اعتقاداتش در زمینه اصول و فروع دین را بر حضرت عرضه داشت تا از صحت آنها اطمینان حاصل کند. امام هادی(ع) در تأیید اعتقادات و دین او فرمود: «ای اباالقاسم! به خدا سوگند این است دین خدا که آن را برای بندگانش پسندیده است، بر همین عقیده ثابت باش که خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد».[17]

2/4- تأسیس سازمان وکالت و عنایت ویژه به تحکیم فرهنگ دینی در میان شیعیان

شرایط امنیتی  سیاسی دوران امام هادی(ع)، موجب شد ایشان برای برقراری ارتباط با شیعیان همانند پدر بزرگوارشان امام جواد ع، به سازمان وکالت و تعیین کارگزاران ادامه دهد. هدف از تأسیس سازمان وکالت، افزون بر جمع آوری اموال و حفظ وحدت میان شیعیان، رسیدگی به امور فرهنگی، عقیدتی و اخلاقی شیعیان بود. برای مثال هنگامی که امام هادی(ع) وکیل خود را به شیعیان بغداد، مدائن و اطراف آن معرفی کرد، نامه ای همراه او برای پیروان خود فرستاد و آنان را به حفظ فرهنگ اسلامی و مواظبت از عقاید دینی و پایبندی به ارزش های اخلاقی توصیه کرد. امام(ع) به درستی می دانست که تنها راه حفظ شیعیان از خطر افکار انحرافی و یا التقاطی و یا خطر پیوستن به گروه های مخالف، پاسداری و صیانت از فرهنگ قویم دینی است. امام در این نامه می نویسد:

نزد شما خدا را بر این عافیت و منت دیرینش سپاس می گویم، و بر پیامبر و آلش بهترین صلوات، و کاملترین رحمت و رأفت او را می فرستم، من ابوعلی بن راشد را به جای حسین بن عبدربه، و وکلای پیشینم نصب کردم، ابن راشد نزد من منزلت او را دارد، او را بر همه آنچه وکلای پیشینم مأمور بودند گماشتم، تا حق مرا دریافت کند، من او را برای شما پسندیدم، و بر دیگران مقدمش داشتم، زیرا شایستگی آن را دارد. رحمت خدا بر شما باد! در پرداخت حقوق، [و ارجاع امور] به او و به من رو آورید،... به اطاعت خدا شتاب گیرید، و اموال خود را حلال کنید، و خونتان را حفظ کنید، «و در راه نیکی و تقوا به هم یاری رسانید»، «و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید»، «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید»، و «جز به آیین اسلام از دنیا نروید». اطاعت از او اطاعت از من، و معصیت او معصیت من است، ملازم راه خدا باشید تا پاداشتان دهد، و از فضل خود بر شما بیفزاید، که خدا گشایشگر، کریم، بخشنده، و بر بندگان خود مهربان است، ما و شما در پناه خدا.[18]

امام هادی(ع) در این نامه کوتاه، ضمن معرفی وکیل خود، به امور اعتقادی و اخلاقی شیعیان اهتمام ورزید و درصدد بود که با عنایت به قرآن کریم، مباحث مهمی را به مردم یادآوری کند تا در پناه قرآن حیات فردی و جمعی خویش را به سوی سعادت رهنمون سازند. بندهای مهم نامه امام(ع) بدین قرار است:

الف. تأکید بر حرکت در مسیر الهی: امام(ع) درباره امور اعتقادی تأکید دارند شیعیان تنها در مسیری حرکت کنند که امام(ع) آن را به آنها نشان داده است و به خدا اطمینان و اتکا داشته و به رحمت واسعه او امیدوار باشند؛ زیرا خداوند بخشنده، کریم، سخاوتمند و رحیم است و از فضل خود وضع بندگانش را بهبود خواهد بخشید.

ب. یاری رساندن به یکدیگر در راه نیکوکاری: امام(ع) با اشاره به آیه «وَ تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی»[19] یاد آور می شود که شیعیان مطابق فرهنگ قرآنی، باید در امور اجتماعی  سیاسی و انجام کارهای نیک اخلاقی و دینی تعاون داشته باشند و همدلانه درصدد رفع مشکلات فرهنگی، اخلاقی و مادی یکدیگر برآیند. کمک رسانی به برادران و خواهران مؤمن و هموطن، از کارهای نیکی است که مورد سفارش دین و بزرگان ماست و انصافاً مردم نجیب ایران اسلامی در این گونه موارد به زیبایی می درخشند؛ مانند یاری رساندن به زلزله زدگان کرمانشاه، سیل لرستان و خوزستان و اخیراً در بیماری کرونا.

ج. تقوا مایه جلب رحمت الهی: امام(ع) بر اساس آیه «وَ اتَّقُوا اللَّه لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[20] تأکید دارد که انسان باید در مناسبات و روابط فردی و جمعی، تقوای الهی را مد نظر داشته باشد. تقوا، معیار ارزش های اخلاقی و دینی است و شامل حوزه های فردی، اجتماعی و سیاسی می شود.

د. حفظ وحدت و یکپارچگی: امام(ع) بر اساس آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا»[21] بر وحدت شیعیان تأکید دارند و برای حفظ وحدت میان شیعیان، اطاعت از وکیل خود را همچون اطاعت از خود و نافرمانی از او را همچون نافرمانی از خود می داند.

این درس بزرگی برای همه شیعیان در طول تاریخ است که در حفظ وحدت و اطاعت از نائبان امامان معصوم ع، منسجم و مستحکم باشند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، یکی از شاگردان مکتب اهل بیت ع، حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی هدایت و رهبری امت اسلامی را بر عهده دارد؛ از این رو بر همه مسلمانان واجب است که از اوامر ایشان اطاعت کنند و با همبستگی و وحدت به سوی فتح اهداف عالی و تمدن نوین اسلامی گام بردارند.

ه. توجه به عاقبت بخیری: امام(ع) با اشاره به آیه «وَ لاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[22] شیعیان را به کوشش برای رسیدن به حسن عاقبت توجه می دهد. علامه طباطبایی(ره) در ذیل این آیه شریفه تأکید دارد که انسان در زندگی دنیوی خود باید همواره ملازم با اسلام باشد و مطابق برنامه های اسلام زندگی کند تا مرگش نیز در حال اسلام واقع شود.[23] در واقع اگر چه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی می توانیم زمینه حُسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست، دعا و دوری از گناه فراهم کنیم.

فهرست منابع

1- ابن اثیر، علی بن محمد؛ الکامل فی التاریخ؛ بیروت: دار صادر، 1399 ق.

2- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی؛ تحف العقول؛ تصحیح علی اکبر غفاری؛ چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین؛ 1404 ق.

3- احمدی، حمید؛ تاریخ امامان شیعه ع؛ چاپ نهم، قم: نشر معارف، 1391 ش.

4- پیشوایی، مهدی؛ سیره پیشوایان؛ چاپ اول، قم: مؤسسه امام صادق ع، 1372 ش.

5- حسنی، علی اکبر؛ تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام؛ چاپ پنجم، تهران: نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1392 ش.

6- صدوق، محمد بن علی؛ الامالی؛ ترجمه محمدباقر کمره ای؛ چاپ ششم، تهران: کتابچی، 1376ش.

7- ؛ کتابٌ من لایحضره الفقیه؛ تصحیح علی اکبر غفاری؛ چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق.

8- طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه محمدباقر موسوی؛ چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش.

9- طوسی، محمد بن حسن؛ اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)؛ تحقیق محمدتقی فاضل میبدی و سید ابوالفضل موسویان؛ تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382 ش.

10- ؛ الرجال؛ تصحیح و تعلیق سید محمدصادق بحرالعلوم؛ چاپ اول، نجف: المطبعه الحیدریه، 1381 ق.

11- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ چاپ دوم، تهران: المکتبة الاسلامیة، 1395 ق.

پی نوشت ها:

[1] علی بن محمد ابن اثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ ج 7، ص 55.

[2] محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 50، ص 176.

[3] محمد بن علی صدوق؛ کتابٌ من لایحضره الفقیه؛ ج 2، ص 609.

[4] همان، ص 216.

[5] سجده: 24 «و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند؛ چون شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند».

[6] حمید احمدی؛ تاریخ امامان شیعه ع؛ ص 234.

[7] همان.

[8] مهدی پیشوایی؛ سیره پیشوایان؛ ص 601.

[9] حسن بن علی ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ ص475 - 458.

[10] محمد بن حسن طوسی؛ الرجال؛ ص 409- 429.

[11] علی اکبر حسنی؛ تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام؛ ج 2، ص261 و 262.

[12] غافر: 85 «اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمان شان برای آنها سودی نداشت».

[13] علی اکبر حسنی؛ تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام؛ ص 265.

[14] توبه: 25 «خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد».

[15] مهدی پیشوایی؛ سیره پیشوایان؛ ص 600.

[16] محمد بن حسن طوسی؛ اختیار معرفه الرجال؛ ص 519 و 520.

[17] محمد بن علی صدوق؛ الامالی؛ ترجمه محمدباقر کمره ای؛ ص 305.

[18] محمد بن حسن طوسی؛ اختیار معرفة الرجال؛ ج2، ص800، ح992؛ محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج50، ص223، ح11.

[19] مائده: 2.

[20] حجرات: 10.

[21] آل عمران: 103.

[22] آل عمران: 102 «و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر حفظ کنید)».

[23] سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه محمدباقر موسوی؛ ج 1، ص 461.


 
امتیاز دهی
 
 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما